مىتوان گفت دست كم ، گروههايى از اهل شام از گردن نهادن به فرمان او خوددارى خواهند كرد . و گروههايى آگاه ، از شيعيان و غير شيعيان عراق و حجاز را خداوند از مشاركت در جنبش سفيانى و عمليات نظامى سفيانى بر كنار مىدارد . و بعيد نيست كه آنها از شرايط سياسى ويژه اى نسبت به هموطنان عادى در دولت سفيانى برخوردار باشند و بتوانند تا اين اندازه مستقل باقى بمانند . همچون استقلال فعلى لبنان نسبت به كشور سوريه . به هر حال ، وقتى سفيانى از استيلاى خود بر منطقه آسوده خاطر شود ، عمليات مهم برون مرزى خود را آغاز مىكند و لشكر خود را براى رويارويى با ايرانيانى كه زمينه ساز ظهور حضرت اند آماده مىكند . " آنگاه سفيانى همه تلاش و كوشش خود را متوجه عراق كند و سپاه وى وارد قرقيسيا شود و در آنجا به كارزار پردازد " [1] نبرد قرقيسيا قرقيسيا شهر كوچكى در مدخل ورودى رودخاد خابور به رودخانه فرات است ، محل كنونى آن بلندى هاى همجوار با شهر دير الفزور سوريه نزديك مرز سوريه و عراق و در فاصله كمى از مرز تركيه است . در معجم البلدان آمده است : گفته مىشود نام آن از قرقيسيا پسر طهمورث پادشاه آنجا گرفته شده است . حمزه اصفهانى مىگويد : قرقيسيا عربى كركيسيا است و از كركيس گرفته شده كه نام ميدان اسب دوانى است كه در عربى به آن " حلبه " مىگويند . [2]