نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 87
دارد مىداند كه اين بيماريهاى مسرى به خودى خود تأثيرى ندارد همان گونه كه در جاهليت گمان مىرفت ، بلكه معتقد است كه اين تأثير مربوط به خداوند است و در بدفال زدن هم همين طور است و آن تأثيرى ندارد و جز آنچه خدا مىخواهد اتفاق نمىافتد . وقتى انسان چنين عقيده اى داشته باشد در بارهء فال بد اضطرابى ندارد چون مىداند كه آن كار يا مقدر است و يا مقدر نيست ، اگر مقدر باشد چاره اى از آن وجود ندارد و اگر مقدر نباشد اتفاق نخواهد افتاد ، او با اين اعتقاد اصل بد فال زدن را نفى مىكند و لذا پيامبر مىفرمايد : كسى كه بيمارى را نازل كرده دارو را هم نازل كرده است . [1] طيبى مىگويد : « لا » كه براى نفى جنس است ، بر اين موضوعات ذكر شده در اين روايت وارد شده است و به اصطلاح نفى ذات مىكند در حالى كه آنها وجود دارند ، پس نفى به صفات و احوال آنها كه مخالف با شرع است وارد شده است « چون سرايت و جغد و امثال آنها در خارج وجود دارند و آنچه نفى شده عقيدهء موجود در جاهليت است و ارادهء نفى صفات از نظر كنايى بليغتر است » حديث را جور ديگرى هم معنا كردهاند كه به آنچه ما گفتيم بازگشت مىكند و ما رعايت اختصار كرديم . اكنون كه راجع به ميكروب بحث كرديم ، مناسب است كه مختصرى از تاريخ آن و تأثيرى كه در اجسام دارد و چگونگى سرايت