نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 67
مىآورند و او به آنها نگاه مىكند و به هر كس دوايى مىگويد امام پيش آمد و فرمود : سلام بر تو اى طبيب ! آيا نزد تو هيچ دوايى براى گناهان پيدا مىشود ؟ كه مردم سخت به آن نياز دارند خداوند تو را رحمت كند . طبيب سر خود را پايين انداخت و سخنى نگفت . امام بار دوم سخن خود را تكرار كرد ، پس او حرفى نزد امام بار سوم تكرار كرد ، طبيب سر خود را بلند كرد و جواب سلام داد و گفت : آيا تو داروى گناهان را مىشناسى خدا تو را مبارك گرداند ؟ امام فرمود : آرى . گفت : پس براى من تعريف كن . فرمود : به باغ ايمان مىروى و ريشه هاى نيت و پشيمانى و برگ تدبر و تخم پرهيزگارى و ميوه فقه و شاخه هاى يقين و اخلاص و پوست اجتهاد و ريشهء توكل و غنچه عبرت آموزى و ساقه انابه پادزهر تواضع را با قلبى آماده و فهمى بسيار با انگشتان تصديق و كف توفيق مىگيرى آنگاه آنها را در طبق تحقيق مىگذارى و با آب ديدگان مىشويى سپس آنها را در ديك اميد مىگذارى و آتش شوق بر آن روشن مىكنى تا اينكه كف حكمت بالا آيد ، سپس آن را در صحيفه هاى رضا خالى مىكنى و با بادزنهاى استغفار باد مىزنى ، براى تو شربت تازه اى به وجود مىآيد پس آن را در جايى كه جز خدا تو را نمىبيند مىخورى ، اين شربت ، گناهان را از تو زايل مىكند و ديگر گناهى بر تو نمىماند . در اين هنگام طبيب اين شعر را خواند : < شعر > يا خاطب الحوراء في خدرها شمر فتقوى الله من مهرها و كن مجدا لا تكن وانيا و جاهد النفس على صبرها < / شعر >
67
نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 67