نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 66
هفتصد و پنجاه درهم بيرون مىآيد آن زن چنين كرد و همراه با دختر برگشت و همان گونه بود كه آن حضرت گفته بود . آنگاه به پدر دختر فرمود : دختر را بردار و برو كه به خدا سوگند او زنا نكرده بلكه در آبى نشسته و اين زالو وارد شكم او شده و او در سن ده سالگى بوده و تا اكنون آن زالو در شكم او بزرگ شده است [1] . مىگوييم : در اين كار غرابتى نيست كه چگونه برفى را حاضر كرد كه آب از آن مىچكيد در حالى كه قرآن كريم براى ما داستان آصف بن برخيا را نقل مىكند بدين گونه كه او وقتى سليمان تخت بلقيس را خواست به او گفت : من آن را پيش از آنكه چشم خود را به هم بزنى در اينجا حاضر مىكنم و حاضر كرد . و چقدر فاصله است ميان آصف و مولاى ما امير المؤمنين عليه السّلام چون نزد آصف تنها مقدارى از علم كتاب بود ولى نزد امير المؤمنين عليه السّلام همهء علم كتاب بود . از چيزهاى لطيفى كه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده ، مطلبى است كه يافعى در كتاب روض الرياحين ص 42 نقل كرده است . مىگويد : امير المؤمنين از بعضى از خيابانهاى بصره عبور مىكرد كه با جمعيت بزرگى مواجه شد و ديد مردم گردنهاى خود را بالا مىبرند و چشم خود را تيز مىكنند تا چيزى را ببينند ، به سوى آنان رفت تا ببيند علت اجتماع آنها چيست ؟ پس ديد جوانى زيبا با لباسى فاخر با وقار و هيبت روى يك تخت نشسته و مردم ظرفهايى پر از آب پيش او