پيشگفتار * ( بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ، براى كسى كه در بارهء زندگانى امام صادق عليه السّلام چيزى مىنويسد ، يا در ناحيه اى از نواحى زندگى آن حضرت بحث مىكند ، چه بحث او فلسفى يا دينى و چه تربيتى يا اخلاقى يا ادبى باشد ، فرا روى خود راه روشنى را مىبيند و زمينهء گسترده اى مىيابد ؛ زيرا كه آن حضرت جامع علوم الهى و معارف بلند اسلامى و فلسفى و ادب و ساير ارزشهايى بود كه همگى در شخصيت او متبلور است . مانند مكارم اخلاق و فضايل انسانى كه نويسنده و مورخ نمىتواند آنها را بيان كند .
هيچ اديب يا شاعرى در شعر و نوشتهء خود در باره آن حضرت نياز به انديشيدن بسيار ندارد .
با اين باور كه در بارهء آن حضرت دارم ، خواستم كه شعاعى از اشعهء وجودى اين زندگى والا را مورد بحث قرار دهم و در بارهء گوشه اى از شخصيت عظيم او بنويسم . اين كار مرا وادار كرد كه به نوشتن در بارهء او علاقمند باشم و موضوع مورد نظر را به تفصيل بنويسم و كلام را اشباع كنم زيرا كه آن را براى من مهم بود . اين موضوع عبارت از سخن گفتن در بارهء طبّ آن حضرت است . آرى اين بحث را يك بحث

49