نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 170
استادش به بغداد آمده بود و به دستور او پس از استاد ، طبيب مخصوص منصور شد ولى او به روحانيان مسيحى اذيت مىكرد و از آنها رشوه مىگرفت و طبع شرورى داشت . وقتى منصور در بعضى از سفرهاى خود به نصيبين رفت ، عيسى به مطران اين شهر نامه نوشت و او را تهديد كرد و اظهار داشت كه اگر خواسته او را برنياورد چنين و چنان خواهد كرد . خواستهء او اين بود كه براى او چيزهاى گران قيمت بفرستد ، او در نامهء خود نوشت : آيا نمىدانى كه اختيار خليفه در دست من است اگر خواستم او را مريض مىكنم و اگر خواستم شفايش مىدهم . وقتى مطران اين نامه را خواند ، پيش ربيع وزير منصور راه يافت و ماجرا را به او گفت و نامه را به او نشان داد . ربيع اين نامه را به عرض خليفه رسانيد و حقيقت امر را به او گفت . پس منصور دستور داد كه عيسى را تأديب كنند و تمام اموال او را بگيرند و او را با بدترين صورت تبعيد كنند و اين نتيجهء كارهاى بد او بود . 3 - ابن بطريق [1] بعضىها او را از جهت تخفيف « بطريق » مىگويند . او نيز در عصر منصور پزشك بود و منصور به او دستور داده بود كه بسيارى از كتابهاى پيشينيان را به عربى ترجمه كند و او مترجم خوبى بود ولى به