نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي جلد : 1 صفحه : 169
منصور آمد منصور از او خوشش آمد چون گفتارى شيرين و عقلى وافر داشت و چون بيمارى خود را با او در ميان گذاشت ، به منصور اطمينان داد و به سرعت او را معالجه كرد . جرجيس مدتى نزد خليفه ماند ، سپس خواست به شهر خودش برگردد ، منصور به او اجازه نداد و از وى خواست كه در بغداد بماند و اموال و هداياى بسيارى در اختيار او گذاشت . او مجبور شد كه در بغداد بماند و بيماران را معالجه كند . در اين مدت كه او در پايتخت بود ، براى منصور كتابهاى بسيارى را در طب به عربى ترجمه كرد و نزد خليفه و مردم مقام بزرگى يافت . او در سال 152 هجرى مريض شد و از خليفه خواست كه به او اجازه دهد كه نزد خانوادهء خود برگردد تا آنها را ببيند و چون مرد در وطن خود دفن شود . خليفه به او اجازهء بازگشت داد و شاگردش عيسى بن شهلافا جانشين او شد منصور خادمى را همراه جرجيس فرستاد كه اگر در راه مرد ، جنازه اش را پيش خانواده اش ببرد و همان گونه كه خودش خواسته بود در وطنش دفن گردد ولى او زنده به شهر خود رسيد و شاگردش به عنوان پزشك مخصوص دربار نزد خليفه ماند . 2 - عيسى بن شهلافا [1] عيسى بن شهلافا گندى شاپورى شاگرد جرجيس بود و همراه