responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي    جلد : 1  صفحه : 102


اين موضوع هستى چون كار تو طب است و تو گاهى در يك دارو از يك قلم چهار صد مثقال و از قلم ديگر سه يا چهار مثقال و قيراط يا كمتر و بيشتر وارد مىكنى تا به اندازهء معلومى دوا به دست مىآيد كه اگر آن را به كسى كه اسهال دارد بدهى اسهال دارد او بند شود و اگر همان را به كسى بدهى كه قولنج دارد شكم او باز مىشود . چگونه حواس او دريافت كه آنچه را كه براى سردرد مىدهد به پاها نمىرسد در حالى كه پايين رفتن دارو آسانتر از بالا رفتن است و آنچه براى درد پا مىخورد به سر نمىرسد در حالى كه آن نزديك است و همين طور تمام دواهائى كه براى عضوهاى مخصوص خورده مىشود در حالى كه همهء اينها به معده مىرسد و از آنجا پخش مىگردد ، چگونه آن بالا مىرود و پايين نمىآيد حواس چگونه اينها را درك كرد و فهميد كه آنچه براى گوش است به چشم فايده ندارد و آنچه براى چشم است درد گوش را ساكت نمىكند و همين طور تمام اعضاى بدن كه دواى هر عضوى به همان عضو مىرسد . عقلها و حسّها چگونه اينها را فهميد در حالى كه حس در داخل بدن و عروق و گوشت و بالاى پوست راه ندارد نه با شنيدن و نه با ديدن يا بوييدن يا چشيدن و يا لمس كردن ، آنها را درك نمىكند .
طبيب هندى گفت : از آنچه مىدانستم به من سخن گفتى ، جز اينكه ما مىگوييم : حكيمى كه اين دواها و تركيبات آنها را وضع كرده وقتى به كسى دوايى مىداد و او مىمرد ، شكم او را مىشكافت و

102

نام کتاب : طب النبي ( ص ) وطب الصادق ( ع ) ( روش تندرستى در اسلام )( فارسي ) نویسنده : محمد خليلي    جلد : 1  صفحه : 102
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست