responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 24


مسلط كند تا ايشان را بدانچه شايسته آنند دچار گرداند .
بگذريم ، كوفيان در خواب غفلت بودند كه چه كردند ، حضرت زينب آن شير زن ميدان كربلا ، آن زاده على مرتضى ، و دختر بزرگ فاطمه زهرا ، سالها در اين شهر با حشمت و جلال زندگى كرده بود ، همه أو را به عنوان دختر رهبر خود مى شناختند و قداست او را به خاطر داشتند ، اكنون أو را همراه خيل اسيران ، اسيرانى كه عنوان خارجى داشتند ، مى ديدند .
حضرت زينب كه از گذشته و حال اين مردمان خبر داشت موقع را غنيمت شمرد و به ايراد سخن پرداخت ، مردم گوئى صداى آشنائى را مى شنيدند ، حنجره حنجره على ، و صدا صداى على بود ، راستى اين على است كه با ايشان سخن مى گفت ، آرى اين گونه بود چرا كه أو از زبان على ( عليه السلام ) و از غصه هاي درونى أو سخن مى گفت :
" مردم كوفه ، مردم مكار خيانت كار ، هرگز ديده هايتان از اشك تهى مباد ، هرگز ناله هاتان از سينه بريده نگردد ، شما همانند زنى هستيد كه چون آنچه داشت مىريسيد ، به يك بار رشته هاي خود را پاره مى كرد ، نه پيمان شما را ارجى است و نه سوگند شما را اعتباري ، جز لاف ، جز خودستائى ، جز همانند كنيزكان آشكارا تملق گفتن و در نهان با دشمنان همكارى كردن ، چه داريد .
شما همانند گياه سبز و تازه اى هستيد كه بر توده سرگينى رسته باشد ، و مانند گنجى هستيد كه گورى را بدان اندوده باشند ، چه بد توشه اى براى آن جهان آماده كرده ايد ، خشم خدا و عذاب دوزخ ، گريه مى كنيد ، آرى به خدا گريه كنيد كه سزاوار گريستنيد ، بيشتر بگرييد و كم بخنديد .

24

نام کتاب : صحيفة الحسين ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي    جلد : 1  صفحه : 24
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست