نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 39
يزيد بن وهب جهنى گويد : به عيادت امام كه از شدت جراحت در مدائن بسترى بود رفتم و گفتم : اى پسر پيامبر مردم سرگردانند ، امام با اندوه بسيار فرمود : به خدا قسم من معاويه را از اينها بهتر مى دانم كه خود را شيعهء من شمارند و آهنگ جانم را دارند و خيمه ام را غارت مى كنند و اموالم را مى برند ، به خدا اگر بتوانم از معاويه پيمانى بگيرم كه خونم ريخته نشود و پيروانم و خاندانم در امان بمانند برايم بهتر است كه بدست اين مردم كشته شوم و خاندانم نابود گردد ، به خدا قسم اگر با معاويه صلح كنم و عزيز بمانم بهتر است كه با پستى و اسارت بدست اينان بيفتم و كشته شوم ، اگر بخواهم با معاويه بجنگم اينان گردن مرا گرفته و تسليم دشمن مى كنند و آنگاه معاويه يا مرا مى كشد يا بر من منت مىگذارد و رهايم مى كند و اين ننگ هميشه براى بنى هاشم مى ماند و معاويه و دودمانش بر زنده و مردهء ما همواره منت مى گذارند . امام در اين گفتار با بهترين وجه آنچه در قلب داشت را ظاهر ساخت و واقعيت را بيان نمود ، و مى دانست كه جنگ در اين لحظات بى معنا بوده و به نابودى و خوارى هر چه بيشتر مى انجامد ، از اينرو چاره اى جز صلح با معاويه نديد . پيمان صلح امام حسن عليه السلام هنگاميكه بر اثر شرائط نامساعد جنگ را بر خلاف مصالح جامعه اسلامي وحفظ موجوديت اسلام تشخيص داد ، و ناگزير صلح و آتش بس را پذيرفت ، بسيار كوشش نمود تا هدفهاى عالى
39
نام کتاب : صحيفة الحسن ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ جواد القيومي جلد : 1 صفحه : 39