ومسعود [ ى ] ورازى و ديگران نيز اين حديث را روايت كردهاند . و بعضى آن را به صد و بيست و پنج طريق روايت نمودهاند . و بعضى ديگر آن را به صد و پنجاه طريق روايت نمودهاند . وبسيارى از علماى اهل سنّت به خصوص ضبط طرق اين حديث كتاب على حده تصنيف نمودهاند ، همچنان كه هريك از طبرى و ابن عقده كتابى در ضبط طرق اين حديث تأليف نمودهاند و آن را مسمّى به كتاب « الولاية » نمودهاند و على بن هلال كتابى تصنيف كرده و آن را به كتاب « الغدير » مسمّى نموده و احمد بن محمّدبن سعيد كتابى تصنيف كرده و آن را كتاب « من روى خبرالغدير » نام گذاشت ورازى كتابى تصنيف نموده و آن را كتاب « اسماء رواة هذاالخبر على حروف المعجم » اسم گذاشته ومسعود كتابى ساخته و آن را به كتاب « رواة هذاالخبر وطرقها » موسوم نموده و ابن كثير شافعى در تاريخ خود گفته كه از محمّدبن جريرطبرى شافعى كتابى ديدم در دو جلد بزرگ كه طريق اين حديث را جمع نموده بود و ابو المعالى جوينى گفته است كه در بغداد كتابى ديدم مشتمل بر طرق روايات اين خبر و بر آن كتاب نوشته بود كه مجلّد بيست و هشتم از طرق : « من كنت مولاه فعلى مولاه » . مجملاً همچنان كه بسيارى از علماء گفتهاند ، در اسلام هيچ خبرى به اين شهرت وكثرت روات نيست و اين ظاهر است كه زيرا كه مجمعى به كثرت مجمع روز غدير نبوده و هيچ مطلبى اين قدر دواعى بر نقل نداشته وجمعى از علماء گفتهاند كه از براى على بن ابى طالب ( عليه السّلام ) در روز غدير شصت هزار شاهد است و بعضى گفته هشتاد و شش هزار شاهد است و اين اشاره به آن است كه صحابه ومردمانى كه از اطراف جمع شده بودند در آن روز به اين عدد بودهاند و شبهه نيست كه امرى كه در حضور اين جمع كثير وجم غفير به ظهور رسد البته متواتر مىباشد و از اين جهت كم كسى است از علماء اهل سنّت كه آن را