نام کتاب : چهارده نور پاك ( فارسي ) نویسنده : دكتر عقيقى بخشايشي جلد : 1 صفحه : 90
وقوف پيدا كردند . از اينرو در محل " دارالندوة " كه يادگار " قصى بن كلاب " و واقع در مجلس شوراى آنان بود ، گرد هم آمدند . موضوعى كه در جلسه مطرح شد ، اين بود كه با محمد ( صلى الله عليه وآله ) چگونه رفتار كنند ؟ گفته شد او را در قفس آهنين زندانى كنند . اين رأى پذيرفته نشد ، زيرا : اولا ، به اين ترتيب نمى توان از نفوذ دعوت او به خارج جلوگيرى و ممانعت كرد . ثانيا ، ممكن است ياران او برخيزند و بر شما چيره شوند و او را نجات دهند . ديگرى گفت : او را از شهر خود به ميان قبايل ديگر تبعيد كنيم و چون در ميان آنان نيز سخنان خود را تكرار كند ، آنان او را از پاى درمىآورند . اين نظريه نيز رد شد و در پاسخ آن گفتند : او با شيرين زبانى خاص خود ، عرب را به دين خود مى خواند ، آنگاه به كمك نيروى آنان بر شما مىتازد " . " ابوجهل " ، يكى از سرسخت ترين دشمنان اسلام گفت : " نظر من اين است كه از هر قبيله جوانى چابك ، شمشير برنده اى بردارد و بر بالين محمد ( صلى الله عليه وآله ) برود . آنگاه همگى به يكباره شمشيرهاى خود را بر او زنند تا كشته شود ، بدين ترتيب خون او ميان قبايل متعدد ، پخش خواهد شد . از سوى ديگر فرزندان عبدمناف كه نمى توانند با همه قبائل به جنگند و ما خونبهاى محمد را به آنان مى دهيم . اين رأى با اكثريت پذيرفته شد . جالب توجه است كه همه يا اكثر اين توطئه كنندگان از اشراف و ثروتمندان و اغنياء بودند ، نه از تودههاى محروم و نيازمند و محروم . حضار مجلس حاضران در مجلس عبارت بودند از اشراف قريش : عتبة بن ربيعة ، شيبة بن ربيعة ، ابوسفيان بن حرب . از بنى نوفل بن عبد مناف : طعمة بن عبدى ، جبيربن مطعم ، حارث بن عامر بن نوفل . از بنى عبد الداربن قصى : نضربن حارث بن كلدة . از بنى اسد : ابوالبخترى بن هشام ، زمعة بن الأسود ، حكيم بن حزام . از بنى محزوم : ابوجهل بن هشام . از بنى سهم : نبيه بن حجاج و برادرش منسبة .
90
نام کتاب : چهارده نور پاك ( فارسي ) نویسنده : دكتر عقيقى بخشايشي جلد : 1 صفحه : 90