responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : چهارده نور پاك ( فارسي ) نویسنده : دكتر عقيقى بخشايشي    جلد : 1  صفحه : 78


مى شدند و پيشواى اسلام تنها در اين دو ماه توفيق نشر وتبليغ اسلام را داشت .
ولى ايادى و عمال سران قريش ، در همين ماهها نيز وسيلهء آزار و فشار اقتصادى آنان را فراهم مى آوردند ، زيرا غالبا بر سر بساطها و فروشندگان حاضر مى شدند و هر موقع مسلمانان مى خواستند كه چيزى را بخرند فورا به قيمت گرانترى مىخريدند و از اين راه نيروى خريد را از مسلمانان سلب مى نمودند . در ميان سران شرك : ابولهب بالخصوص پافشارى بيشترى مى كرد و در ميان بازار فرياد مى كشيد و مى گفت : " اى مردم قيمت اجناس را بالا ببريد تا از پيروان محمد توان خريد را سلب كنيد . " و براى تثبيت قيمت اجناس خود را به قيمت گرانتر مى فروختند و به همين جهت عقربهء ارزش در يك افق بالاترى گردش مى كرد .
وضع رقت بار بنى هاشم فشار گرسنگى به حدى رسيده بود كه سعد وقاص ( يكى از مسلمانان آن روز ) مى گويد : شبى من از ميان دره بيرون آمدم ، در حالى كه نزديك بود تمام قوا را از دست بدهم ناگهان پوست خشكيده ى شترى را ديدم ، آن را برداشتم و شستم و سوزانيدم و كوبيدم و بعد با آب مختصرى خمير كرده و از اين طريق سه روز به سر بردم .
جاسوسان قريش در تمام راه ، مراقب بودند كه مبادا كسى خواربارى به شعب ابيطالب ببرد ولى با اين كنترل كامل ، گاه و بيگاه " حكيم بن حزام " برادرزادهء " خديجه " و " ابوالعاص بن ربيع " داماد پيامبر و " هشام بن عمرو " نصف شبها مقدارى گندم و خرما بر شترى حمل كرده و تا نزديكى شعب مى آوردند ، سپس افسار آن را دور گردنش پيچيده و رها مى كردند و گاهى همين مساعدت موجب گرفتارى آنان مى گرديد ، چنان كه روزى ابوجهل ديد حكيم مقدارى خواربار بر شترى حمل كرده و راه دره را پيش گرفته است . وى سخت بر او آشفت و گفت : " بايد تو را پيش قريش ببرم و رسوا كنم " كشمكش آنان به طول انجاميد " ابوالبخترى " كه از دشمنان اسلام بود ، عمل " ابوجهل " را تقبيح كرد و گفت : " وى غذاى خود را براى عمه ى خود خديجه مى برد ، تو حق ممانعت ندارى . " او به اين سخن اكتفا

78

نام کتاب : چهارده نور پاك ( فارسي ) نویسنده : دكتر عقيقى بخشايشي    جلد : 1  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست