نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 266
و چه بسيار از جوانان از امت من كه ريشهاى آنها را مىگيرند و مىگشند بسوى جهنم و فرياد مىكنند وافضيحتاه ، به اين نحو آنها را مىگشند تا برسانند به مالك . بعد از آن كه نظر مالك به آنها افتاد استفسار مىنمايد از ملايكه كه آنها را مىگشند كيستند ، اين اشخاصى كه اشقيايى مثل اينها نديدهام صورتهاى آنها سياه نشده است ، و غل و زنجير بر گردنهاى آنها گذارده نشده است ، ملايكه مىگويند : ما به اين نحو مأمور بوديم كه آنها را به تو رسانيده باشيم . مالك خطاب مىنمايد به آنها كه اى جمله أشقياء كيستيد شما ؟ در جواب مىگويند : ما از جملهء أشخاصى بوديم كه قرآن بر آنها نازل شد و روزه ماه رمضان را مىگرفتيم ، پس مالك مىگويد : قرآن نازل نشد مگر بر محمد صلَّى اللَّه عليه و آله پس مىگويد : آيا نرسيد بر شما از قرآن چيزى كه منع نمايد شما را از معصيت الهى ؟ مىگويند در جواب : بلى رسيد لكن شقاوت بر ما غلبه نمود و گمراه شديم . پس بعد از آن كه آنها را به كنار جهنم رسانيدند و نظر كردن بسوى آتش جهنم و به ملايكه غلاظ و شداد كه موكلند بر آنها ، التماس مىنمايند كه اى مالك ما را اذن بده تا به حال خود بگرييم ، مالك اذن گريه مىدهد ، آن قدر گريه مىكنند تا اشك چشم آنها تمام مىشود ، آخر بجايى مىرسد كه خون از چشمهاى آنها خارج شود بجاى اشك . آن وقت مالك به آنها مىگويد : اگر اين گريه از خوف خداوند عالم در دنيا بود ممكن نبود المى از آتش جهنم به شما برسد . در آن وقت مالك امر مىكند به آتش جهنم بگير اينها را ، آتش مىگويد : چگونه بگيرم اينها را و حال آن كه ايشان مىگويند « لا إله الا اللَّه » بعد از آن
266
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 266