نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 218
چشمى كه گريسته باشد از خوف و خشيت إله جل شأنه ، و نيست چشمى كه پر شده باشد آن چشم از آب خود از خوف الهى مگر آن كه خداوند عالم جل جلاله بدن آن شخص را از آتش جهنم حرام خواهد گردانيد ، و هر گاه آب آن چشم بر صورت جارى شده باشد ، ظلمتى و مذلتى در روز قيامت بر آن وجه وارد نخواهد شد ، و نيست چيزى مگر آن كه كيلى و وزنى به جهت او هست مگر اشك چشمى كه از خوف الهى ريخته شده باشد ، به درستى كه خداوند عالم به بركت قليل از آن درياى آتش جهنم را خاموش خواهد فرمود . و اگر بنده در ميان امتى از خوف و خشيت الهى بنالد خداوند عالم جل شأنه به بركت گريه او قاطبه آن امت را رحم خواهد فرمود [1] . نعم ما قيل نظم : < شعر > تا نگريد طفل كى نوشد لبن تا نگريد ابر كى خندد چمن اشك اگر بهر خدا بارند خلق گوهر است اشك پندارند خلق مايه در بازار اين دنيا ز راست مايه آنجا سوزش چشم تر است [2] < / شعر > مجملا نماز بى خضوع چون بدنى است بىروح ، و عبادت بدون توجه و اقبال چون شعله چراغى است بى روغن ، و قيام در مقام امتثال با عدم شعور به عظمت جناب بارى چون غرس نهالى است بى آب بارى . و از مخزن اسرار الهى جناب رسالت پناه صلَّى اللَّه عليه و آله مروى است حديثى كه حاصل معنى و مضمون آن اين است : كه هر بنده كه مشغول نماز شد و در آن اقبال به معبود بى زوال ننمود و قلب او التفات به غير نمود ، در آن حالت فرمانى از جانب رب العزه مىرسد ، كه اى بنده من كه مقصود تو است و كه را طلب
[1] اصول كافى ج 2 / 482 ح 2 . [2] اشعار از مثنوى مولوى است .
218
نام کتاب : تحفة الأبرار الملتقط من آثار الأئمة الأطهار ( فارسي ) نویسنده : سيد محمد باقر شفتي جلد : 1 صفحه : 218