نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 271
در آن لحظه ها بود كه سپاه كمكى و انبوه ابن زياد فرا رسيد . هنگامى كه فرار و هزيمت سپاه پيش آهنگ را ديدند ، اين امر بر آنان خيلى سنگين و باور نكردنى آمد و ابن زياد رو به آنان نمود وگفت : " اى تاريك دلان ! و اى مردان جلف ! شما گروه صد هزار نفرى از جمعيت چهار و پنج هزار نفرى فرار مىكنيد ؟ آنان چهل هزار نفر شما را به هلاكت رسانده اند ؟ پس هم اكنون همراه من بياييد . " آنان همراه با دويست هزار نفر سپاهيان ابن زياد به راه افتادند و مجموعا دويست و شصت هزار نفر بودند كه به سراغ سليمان و ياران او شتافتند ، و باقيمانده آنان ، مجموعا سه هزار نفر بودند . 1500 نفر از آنان به فيض شهادت نايل آمده بودند . ابن زياد همراه آنان به سير خود ادامه داد ، تا روز سوم به اصحاب سليمان اشراف پيدا نمودند . هنگامى كه سليمان شجاع ، سپاه انبوه ابن زياد را ديد ، اصحاب و ياران خود را به جنگ و جهاد ، تشويق وتحريض نمود و فرمود : " در راه خدا جهاد كنيد . خداوند متعال اين جهاد در راه خدا را بر شما مبارك گرداند . " آنان شروع به جهاد نمودند و يكباره همانند تنى واحد يورش بردند و قتال شديدى انجام گرفت . آنان تا غروب مىجنگيدند ، تا اين كه تاريكى بين دو گروه متخاصم فاصله افكند و دو گروه را از هم جدا ساخت ، در حالى كه از ياران سليمان ، يك هزار نفر بيشتر باقى نمانده بود و بقيه به فيض لقاى الهى شتافته بودند . آنان به رو به سليمان گفتند : " شما مىدانيد ما چهار هزار و پانصد نفر بوديم ، اكنون جز اين تعداد محدود از ما باقى نمانده است و ابن زياد با جمعيتى قريب به 240 هزار نفر آماده كارزار مىباشد و اگر فردا نيز به جنگ و قتال بپردازيم ، از جمعيت ما چيزى باقى نخواهد ماند . راه صواب آن است كه ما از فرات عبور كنيم و پل را بشكنيم و به كوفه برسيم و شعار " يا لثارات " را سر دهيم و پس از گردآورى هواداران ، به ديدار دشمن خدا و رسول ( ص ) او بشتابيم . " سليمان در پاسخ گفت : " هر كسى از شما عاشقانه به سوى مرگ مىشتابد و حيات و زندگى را مكروه مىشمارد ، باقى بماند و هر آن كس كه چنين حال و هوايى را ندارد ،
271
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 271