نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 241
صوحان [1] كه مردى زمينگير بود ، از جا برخاست و عذرخواهى كرد : " يا بن رسول الله ! من از پا افتاده و زمينگير بودم وبدين جهت نتوانستم شما را يارى كنم . " حضرت ، عذر او را پذيرفت و از او تشكر كرد و بر پدرش ، صعصعه ، رحمت فرستاد . منازل و بيوت مدينه مؤلف مىگويد : سپس امام سجاد ( ع ) با اهل و عيال خود به مدينه آمد و به خانه هاى خويشان و مردان طايفه خود نگريست . ديد همه خانه ها به زبان حال خود براى فقدان حاميان و مردان خود نوحه مىكنند و اشك مىريزند و مانند داغداران ندبه مىنمايند ، از او احوال صاحبان خود را جويا مىشوند و سوز و اندوه آن حضرت را بر مصرع كشتگان خود به هيجان مىآورند . خانه بى صاحب حسين ( ع ) فرياد " وا مصيبتا ! " برداشته است و مىگويد : " اى مردم ! از اين كه چنين نوحه سرايى مىكنم و فرياد مىزنم ، مرا معذور داريد . شما هم در اين مصيبت مرا يارى كنيد ، زيرا آن كسانى كه من از فراق آنان مىنالم و بر اخلاق كريمه آنان سوگوارم ، همدمان شب و روز من و چراغ روشن تاريكيها و سحرها ، ريسمان خيمه شرف و افتخار ، باعث نيرو و پيروزى من ، و به جاى خورشيد و ماه من بودند . چه بسيار شبها كه با بزرگوارى خود ، وحشت مرا زدودند و به بركت خود ، بر حرمت من افزودند و مناجات سحرگاه خويش را به گوش من رسانيدند و با رازهاى گرانبهاى خود ، مرا گرانمايه ساختند . چه بسيار شبها كه با اكرام محافل خود ، مرا زينت بخشيدند و به فضايل خود ، مرا معطر و خوشبو ساختند و درختان خشك مرا به آبيارى ديدارشان سبز و شاداب كردند و نحوست مرا به يارى ميمنت خود نابود نمودند . چه بسيار شاخه هاى منقبت را در كشتزار آرزويم كشتند و ساحت مرا از حوادث بزرگ حراست نموده و محفوظ داشتند . چه بسيار صبح ها كه من به خاطر وجود آنها بر تمام كاخها و منزلها برترى داشتم و به آنها افتخار مىكردم و در لباس كامرانى ، شادمان و خوشحال و مسرور بودم .
[1] صوحان از اصحاب أمير المؤمنين ( ع ) بود و همراه او در جنگهاى جمل و صفين و نهروان شركت داشت و از خود رشادتها و صلابتها نشان داد و در احتضار جانسوز امام ( ع ) نيز حاضر بود .
241
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 241