نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 157
روايت شده است كه در پيراهن آن حضرت قريب صد و نوزده جاى شمشير و تير و نيزه بود . حضرت صادق ( ع ) فرمود : " در بدن حسين ( ع ) سى و سه جاى نيزه و سى و چهار جاى زخم شمشير ديده مىشد . " زيرپوش حسين ( ع ) را ابجر بن كعب تميمى گرفت . روايت شده است كه پس از بردن آن ، زمينگير شد و از پاى افتاد . عمامه حسين ( ع ) را أخنس بن مرثد بن علقمه و به قولى جابر بن يزيد اودى ربود و آن را بر سر بست و ناقص العقل شد . كفش آن حضرت را أسود بن خالد برد . انگشترش را بجدل بن سليم كلبى گرفت و انگشت او را هم براى بردن انگشتر بريد . همين بجدل بن سليم را مختار دستگير كرد و هر دو دست و پاى او را قطع كرد و به همان حال او را رها كرد . او در خون خود دست و پا مىزد تا هلاك شد . قطيفه حسين را كه از خز بود ، عمر بن سعد برد و چون عمر كشته شد ، مختار آن زره را به قاتل او ، ابى عمره ، بخشيد . شمشير حسين ( ع ) را جميع بن خلق اودى و به قولى يك نفر از قبيله بنى تميم كه او را اسود بن حنظله مىگفتند ، تصرف نمود ، و در روايت ابن سعد آمده است كه شمشير آن حضرت را فلافس نهشلى برد و محمد بن زكريا پس از نقل اين روايت افزوده است : " آن شمشير بعد از او به دختر حبيب بن بديل رسيد . " البته [ ناگفته نماند ] شمشيرى را كه غارت كردند ، آن شمشير معروف ذوالفقار نيست ، زيرا ذوالفقار با ساير ذخاير نبوت و امامت محفوظ است و اين سخن را راويان اخبار تصديق نموده و به عينه آن را نقل كرده اند . غارت خيام و سوزاندن آنها راوى مىگويد : پس از شهادت حسين ( ع ) كنيزكى از جانب خيمه ها بيرون آمد و مردى به او گفت : " اى كنيز خدا ! آقاى تو حسين كشته شد . " كنيزك گفت : " از شنيدن اين خبر صيحه زنان به سوى زنها رفتم . همه آنها از بانگ من برخاستند و صدا به شيون و ناله بلند نمودند .
157
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 157