نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 131
از شجاعان و دليران را كشت و خود پس از لحظه اى ، به شهادت رسيد . بدن او را نزد حسين ( ع ) بردند . آن حضرت خاكها را از چهره حر پاك مىكرد و مىفرمود : " تو آزادمردى ، آنچنان كه مادرت تو را " حر " نام نهاد و تو در دنيا و آخرت آزاده اى . " راوى مىگويد : در آن هنگام برير بن خضير كه مردى زاهد و پارسا بود ، وارد ميدان شد . يزيد بن معقل براى مبارزه با او به ميدان شتافت . با يكديگر قرار گذاشتند مباهله كنند و از خدا بخواهند كه هر كدام از آنان باطل است به دست ديگرى كشته شود . با همين قرار ، به جنگ درآمدند . برير او را به قتل رسانيد و جنگ را ادامه داد تا به شهادت نايل آمد . پس از او وهب بن جناح كلبى به ميدان آمد و جنگ نمايانى كرد و كوشش فراوانى در رزم و جهاد نمود . سپس به سوى مادر و همسرش كه با او در كربلا بودند ، بازگشت وگفت : " مادر جان ! آيا از من راضى شدى يا نه ؟ " مادرش گفت : " من از تو راضى و خشنود نمىشوم ، مگر آن كه در يارى حسين ( ع ) كشته شوى . " همسرش گفت : " تو را به خدا قسم مىدهم ، مرا به مصيبت خود مبتلا نكنى و دلم را به درد نياورى . " مادرش گفت : " فرزندم ! گوش به حرف همسرت نده و برگرد و در راه پسر دختر پيغمبر خود ، جنگ كن تا از شفاعت جدش در روز قيامت بهره مند شوى . " وهب به ميدان بازگشت و جنگيد تا دستش از بدن جدا شد . همسرش عمودى به دست گرفت و به سوى او آمد ، در حالى كه مىگفت : " پدر و مادرم فداى تو باد . در يارى اهل بيت پاك و حرم محترم رسول خدا ( ص ) جنگ كن . " وهب آمد تا او را به خيمه زنها برگرداند . همسر او دست برد و دامان او را گرفت وگفت : " برنمىگردم تا بميرم . " حسين ( ع ) فرمود : " خدا شما را در مقابل يارى اهل بيت من جزاى خير دهد . به سوى زنها برگرد . " همسر وهب مراجعت نمود ، ولى وهب جنگيد تا به شهادت رسيد . پس از او مسلم بن عوسجه به ميدان آمد و در جنگ با دشمنان سعى و كوشش فراوان برد و بر سختى ها و بلاها شكيبايى نمود تا از اسب بر زمين افتاد و نيمه جانى
131
نام کتاب : اللهوف في قتلى الطفوف ( فارسي ) نویسنده : السيد ابن طاووس جلد : 1 صفحه : 131