نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 918
همچنان كه نمك در آب حل مى شود دلهاى اينان را آب كن . [1] 33 - آن حضرت پس از شهادت محمد بن ابى بكر نامه اى به عبد الله بن عباس نوشت بدين مضمون : اما بعد ، مصر ( به دست عمروعاص و ياران ديگر معاويه ) فتح شد و محمد بن ابى بكر - كه خدايش بيامرزد - به شهادت رسيد ، ما مزد و پاداش از دست دادن او را از خدا خواهانيم ، زيرا او براى ما فرزندى مهربان و وفادار ، فرماندارى سخت كوش وخدمت گزار ، شمشيرى برنده و ستونى استوار و پناه دهنده بود . من هميشه مردم را به پيوستن به او تشويق مى كردم و پيش از اين حادثه آنها را به يارى او فرمان مى دادم ، و آشكارا و نهان و مكرر و پيوسته فرا مى خواندم ، اما برخى از آنان با اكراه و بى ميلى مى آمدند ، و گروهى به دروغ عذر مى آوردند ، و دسته اى ديگر هم نشسته و از يارى دست مى كشيدند . از خدا مى خواهم كه مرا به زودى از ايشان نجات دهد . به خدا سوگند اگر هنگام رويا رويى با دشمن طمع به شهادت نداشتم و دل را در گرو مرگ نمى نهادم ، دوست داشتم كه حتى يك روز در كنار اينان نمانم و هرگز رويشان را نبينم . [2] 34 - و در نامه اى در پاسخ معاويه نوشت : و گفتى : مرا مانند شترى كه چوبى در بينى اش نموده به دنبال مى بردند تا بيعت كنم ، به آيين خدا سوگند كه خواستى نكوهش كنى ولى ستايش نمودى ، و خواستى رسوا كنى اما رسوا شدى ، زيرا بر مسلمان - مادامى كه در دينش شك رخنه نكند و يقينش ترديد نپذيرد - عيب نيست كه مورد ستم قرار گيرد ، البته روى اين حجت من با ديگران است اما گوشه اى از آن را كه گفتنى بود با تو گفتم . [3] 35 - سليم بن قيس گويد : ريسمانى به گردن حضرتش انداختند و فاطمه عليها السلام بر