responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 885


شبها بر چهارپايى مى نشاند و در مجالس انصار مى برد و فاطمه از آنان يارى مى طلبيد و آنان مى گفتند : اى دختر رسول خدا ، بيعت ما با اين مرد انجام گرفته است و اگر همسر و پسر عموى تو پيش از ابو بكر سبقت مى جست و از ما بيعت مى خواست ما از او روىگردان نبوديم ، وعلى - كرم الله وجهه - مى فرمود : آيا مى بايست رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم را در خانه مى نهادم و دفن نكرده بيرون مى آمدم و با مردم بر سر قدرت او نزاع مى كردم ؟ و فاطمه مى گفت : ابو الحسن كارى نكرده مگر همان را كه شايسته او بوده است و امت هم كارى كردند كه خداوند حسابگر و باز خواست كننده آنهاست . [1] 11 - و نيز پس از ذكر بيعت نكردن على عليه السلام گويد : پس دومى نزد اولى آمده ، گفت : آيا اين مرد را كه از بيعت با تو سرباز زده به بيعت وا نمى دارى ؟ وى به غلام خود قنفذ گفت : برو على را نزد من فراخوان . وى نزد على رفت ، على به او فرمود : كارت چيست ؟ گفت : خليفه رسول خدا تو را فرا مى خواند . على فرمود :
چه زود بر رسول خدا دروغ بستيد ! قنفذ بازگشت و پيام را رساند . وى مدتى گريست ، اما دومى بار دوم گفت : به اين مردى كه از بيعت با تو سر باز زده مهلت نده و او را به بيعت وادار . اولى به قنفذ گفت : نزد او بازگرد و بگو : خليفه رسول خدا تو را براى بيعت فرا مى خواند .
قنفذ بازگشت و مأموريت خود را اجرا كرد ، على عليه السلام فرياد زد : سبحان الله ! او مدعى مقامى شده كه حق او نيست . قنفذ بازگشت و پيام را رساند . باز اولى مدتى گريست ، سپس دومى برخاست و به همراه گروهى به در خانه فاطمه رفتند ، در زدند ، چون فاطمه صداى آنان را شنيد با صداى بلند گفت : اى پدر ، اى رسول خدا ، ما چه رنجها كه پس از تو از دومى و اولى ديديم !



[1] - الامامة والسياسة 1 / 19 .

885

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 885
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست