responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 865


بودى سواره بر تو تاختيم ، حال اگر مى خواهى مانند آن روز را به تو نشان دهيم اسبهاى ما آماده و نيزه هاى ما تيز و بران است .
9 - شريك حارثى و معاويه معاويه به دربان گفت : او را بيرون بر و شريك حارثى را داخل ساز . چون شريك كه مرد زشت رويى بود داخل شد معاويه گفت : تو شريكى و خدا شريك ندارد ، و تو يك چشمى و صحيح دو چشم بهتر از يك چشم است ، و تو زرد پوستى و سفيد پوست بهتر از زرد پوست است ، و تو مخالف وكج روى ، و مستقيم بهتر از مخالف وكج رو است ، و تو زشت رويى و زيبا بهتر از زشت رو است ، پس تو چگونه با اين اوصاف آقاى قوم خود شدى ؟
شريك گفت : تو هم معاويه هستى و معاويه جز سگى نيست كه پارس كرده و سگان ديگر را به پارس كردن و زوزه كشيدن وا داشته و سگان هم عوعوكنان و زوزه كشان او را پاسخ داده اند و از همين رو تو را معاويه نام نهاده اند . و تو فرزند صخر ( سنگلاخ ) هستى و زمين هموار بهتر از سنگلاخ است ، وابن حرب ( فرزند جنگ ) هستى و آشتى بهتر از جنگ است ، و تو ابن اميه هستى يعنى كنيزك زاده ، پس چگونه أمير المؤمنين ما شدى ؟
معاويه دستور داد او را بيرون كنند . او بيرون رفت و در آن حال اين اشعار را مى خواند :
أيشتمني معاوية بن حرب * وسيفي صارم ومعي لساني وحولي من بني عمي رجال * ضراغمة نهشن إلى الطعان يعير بالدمامة من سفاه * وربات الجمال من الغواني ( آيا معاوية بن حرب مرا ناسزا مى گويد در حالى كه شمشيرم بران است و زبان در كام دارم ) ؟ !

865

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 865
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست