نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 784
با من بيعت كند با دبرش مىشكند . [1] 5 - و نيز از حبه عرنى روايت كرده كه گفت : به خدا سوگند من ( در جنگ جمل ) مى ديدم مردى را كه ضربتى هولناك بر پشت شتر زد كه شتر به زمين افتاد و گويى اكنون صداى ناله شتر را مىشنوم كه ناله اى سخت تر از آن نشنيده بودم ، چون شتر پى شد و بندهاى هودج عايشه پاره گشت هودج از بالاى شتر كج شد و مردم بصره پا به فرار گذاشتند ، عمار بن ياسر و محمد بن ابى بكر به بريدن ريسمانها و طنابهاى هودج مشغول شدند و آن را به زمين نهادند . اميرمؤمنان عليه السلام پيش آمد و بر سر عايشه كه در هودج نشسته بود ايستاد و با نيزه به هودج زد و فرمود : اى حميرا آيا رسول خدا تو را دستور داد به سوى اينجا حركت كنى ؟ عمار ياسر هم در آن روز ( به امر امام ) صدا زد : زخمى ها را نكشيد و فراريان را تعقيب نكنيد . در آن روز سعيد وابان پسران عثمان را ديدم كه آنها را حضور على عليه السلام آوردند ، چون در برابر امام ايستادند بعضى از حاضران گفتند : اى اميرمؤمنان ، آنها را بكش . فرمود : بد حرفى زديد ! من همه مردم را امان دادم آن گاه اين دو را بكشم ؟ سپس رو به آن دو نفر كرد و فرمود : از كج روى خود دست برداريد و هر جا خواستيد و دوست داشتيد برويد يا نزد من بمانيد تا درباره شما حق خويشاوندى به جا آورم . گفتند : اى اميرمؤمنان ، ما بيعت مى كنيم ، پس بيعت كردند و رفتند . [2] 6 - صاحب جواهر رحمه الله گويد : در روز جمل چون مردم گريختند اميرمؤمنان عليه السلام فرمود : فراريان را تعقيب نكنيد و زخمى ها را نكشيد و هر كه در خانه خود را بست در امان است . اما در جنگ صفين جنگجو و فرارى و زخمى ها همه را
[1] - الجمل ، يا : النصرة في حرب البصرة / 222 . [2] - همان / 203 .
784
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 784