نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 722
عاجزند . و از مردم همان را مى خواهد كه خود داراى آن است و اين چيزى است كه شيران هم مدعى آن نيستند و از عهده آن بر نمى آيند ) . البته همه نفوس از يك جوهر و همه طبيعتها و مزاجها از يك نوع نيستند ، و اين شجاعت و دلاورى خاصيتى است كه تنها در بندگان برگزيده الهى در زمانهاى طولانى و روزگاران در از پيدا مى شود . ما از تاريخ قبل از طوفان كه خبر نداريم اما از بعد از طوفان تا به حال به ما خبرى نرسيده است كه اين همه شجاعت و دلاورى كه به اين مرد داده اند به احدى از فرقه هاى عالم از ترك و فارس و عرب و روم و ديگران داده باشند . . . [1] 2 - علامه ابن ابى جمهور احسائى گويد : جابر انصارى روايت كرده است كه : در بصره با اميرمؤمنان عليه السلام حضور داشتم و هفتاد هزار نفر با آن زن ( عايشه ) گرد آمده بودند ، ولى هر فراريى را ديدم مى گفت : على مرا فرارى داد ، و هر مجروحى را ديدم مى گفت : على مرا مجروح ساخت ، و هر كسى كه در حال جان دادن بود مى گفت : على مرا كشت ، در سمت راست لشكر صداى على عليه السلام را مى شنيدم و در سمت چپ هم صداى على عليه السلام را مى شنيدم ، بر طلحه كه به خاك و خون افتاده بود و تيرى در سينه اش نشسته بود گذشتم و پرسيدم : اين تير را چه كس به تو افكند ؟ گفت : على بن ابى طالب . [2] گفتم : اى حزب بلقيس واى حزب ابليس ، على تيرى نيفكند و تنها شمشير به دست دارد ! گفت : مگر نمى بينى چگونه گاه به آسمان مى رود و گاه به زمين مى آيد ، گاه از مشرق فرود مى آيد و گاه از مغرب ، و مغرب و مشرق را براى خود يكسان ساخته است ! به هر جنگجويى مى رسد نيزه اى مى زند و با هر كس
[1] - شرح نهج البلاغة 7 / 301 . [2] - مشهور آن است كه مروان حكم از سپاه عايشه به او تير افكند . ( م )
722
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 722