نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 720
مشتريى هستى ) . على عليه السلام دستور داد شترى كه بار طلا و نقره داشت به او دادند ، سپس فرمود : عاجلتنا فأتاك عاجل برنا * فلا ولو أمهلتنا لم تقتر فخذ القليل وكن كأنك لم تبع * ما صنته وكأننا لم نشتر ( تو سر زده آمدى و نيكى اندك ما هم عجالتا به تو رسيد و اگر سر فرصت مى آمدى چيز بيشترى دريافت مى كردى ) . ( اينك اين عطاى اندك را بگير و چنان باش كه گويى آنچه را نگاه داشته بودى نفروخته اى و ما هم چيزى از تو نخريده ايم ) . [1] 4 - ابوالسعادات در كتاب ( فضائل العترة ) گويد : روايت است كه على عليه السلام با مردى از مشركان مى جنگيد ، مرد مشرك گفت : اى پسر ابى طالب ، شمشيرت را به من بده . حضرت شمشير خود را به سوى او افكند . مشرك گفت : شگفتا اى پسر ابى طالب ، در چنين موقعيتى شمشير خود را به من مى دهى ؟ ! فرمود : تو دست سؤال پيش من در از كردى ، و از كرم نيست كه دست سائل را رد كرد . آن مرد مشرك كافر خود را به زمين افكند و گفت : روش اهل دين همين است ، قدمهاى حضرت را بوسيد و اسلام آورد . [2]