نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 699
مى كنند كه به على فرمود : ( تو نسبت به من به منزله هارون با موسى هستى ) درست است ولى شنونده اشتباه كرده ، گفتم : پس اصل آن چيست ؟ گفت : ( به منزله قارون با موسى ) درست است ! به يحيى بن صالح گفتند : چرا از حريز حديث نمى نويسى ؟ گفت : چگونه حديث نويسم از مردى كه هفت سال با او نماز صبح گزاردم و هميشه عادت او اين بود كه از مسجد بيرون نمى شد تا آن كه هفتاد مرتبه على را لعن كند . ابن حبان گفته : وى صبح گاه هفتاد مرتبه و شبان گاه نيز هفتاد مرتبه على را لعن مى كرد . علت آن را از وى پرسيدند ، گفت : او كسى است كه سرهاى پدران و اجداد مرا بريده است ! [1] ابن ابى الحديد گويد : در ميان محدثان كسانى بوده اند كه آن حضرت را لعن مى كردند و احاديث ناشناخته ونامربوطى را درباره حضرتش روايت مى نمودند ، از جمله حريزبن عثمان است كه آن حضرت را دشمن مى داشته و از او عيب جويى مى نموده و اخبار دروغى را درباره او روايت مى كرده است . . . محفوظ گويد : به يحيى بن صالح وحاظى گفتم : تو از مشايخ نظير و همطراز حريز روايت كرده اى ، چرا از او حديث نمى كنى ؟ گفت : من نزد او رفتم و او كتابى به من داد كه در آن نوشته بود : ( فلانى از فلانى برايم حديث كرد كه چون وفات پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم فرا رسيد وصيت كرد كه دست على بن ابى طالب را قطع كنند ) ! من با ديدن اين مطلب در آن كتاب آن را پس دادم و حلال ندانستم كه چيزى از او بنويسم . [2] با توجه به مطالب گذشته و توثيقاتى كه از وى به عمل آمده حتى بخارى در صحيح خود دو حديث از او نقل كرده [3] با اين كه خود تصريح دارد كه وى سخت