نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 542
آن گاه مردى را به نام ابو جعفر محمد بن ابراهيم نيشابورى برگزيدند و آنچه از مال و لباس در آن سال بر آنان واجب شده بود به او دادند و مجموع آنها سى هزار دينار و پنجاه هزار درهم و دو هزار تكه پارچه و تعدادى لباسهاى ارزان و گران قيمت بود . در اين ميان پير زالى از پير زالان فاضل شيعه به نام شطيطه آمد و درهمى صحيح كه در آن يك درهم و دو دانق بود و مقدارى پارچه خام به ارزش چهار درهم به همراه داشت و گفت : جز اين مقدار ، حقوقى به مال من تعلق نگرفته است ، آن را به مولايم بده . ابو جعفر گفت : اى زن ، من از امام صادق عليه السلام شرم مى كنم كه يك درهم و يك تكه پارچه نزد او برم . زن گفت : چرا اين كار را نمى كنى ؟ خدا از حق شرم نمى كند ، همين مقدار به مال من تعلق گرفته ، آن را ببر اى فلانى ! زيرا اگر در حالى به ملاقات خدا روم كه هيچ گونه حقى - كم يا زياد - بر عهده ام نباشد دوست دارم تا در حالى به ملاقات او روم كه حقى از جعفر بن محمد در گردنم باشد . ابو جعفر گويد : من آن درهم را كج كرده و در كيسه اى كه چهار صد درهم مربوط به مردى به نام خلف بن موسى لؤلؤى در آن بود افكندم و آن پارچه را نيز در ميان عدلى كه سى دست لباس از آن دو برادر بلخى به نام پسران نوح بن اسماعيل بود قرار دادم ، و ديگر شيعيان نيز جزوه اى در هفتاد ورق شامل مسأله هايى چند كه زير هر مسأله سفيد گذاشته شده بود و هر دو ورقى را با سه بند بسته و بر هر بندى مهر زده بودند به من دادند و گفتند : اين جزوه را با خود برده نزد امام مى روى و به او مى دهى و يك شب نزد او مى گذارى و صبح فردايش مى روى و آن را مى گيرى ، اگر مهر را به حال خود ديدى كه نشكسته و نامه باز نشده ، يكى از مهرها را باز كن و جواب نامه را ببين ، اگر بدون آن كه مهر را شكسته و نامه را خوانده باشد جواب داده او امام است و همه اموال را به او بسپار و اگر نه آنها را به نزد خودمان باز آر .
542
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 542