responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 529


و من كان يهوى غيره من عدوه * فليس له الا الى النار مسلك ( من دوستدار آن كسى هستم كه در هنگام مرگ دوستانش با روى شاد و خندان به ديدارشان مى رود ) .
( و هر كه دشمنان او را دوست بدارد راهى جز به آتش دوزخ ندارد ) .
حسين بن عون گويد : در بيمارى سيد بن محمد حميرى كه به مرگ او انجاميد به عيادت او رفتم ، ديدم مشغول جان دادن است و گروهى از همسايگان عثمانى مذهبش نيز در كنار او نشسته اند . سيد حميرى بسيار زيبا رو ، گشاده پيشانى و داراى بنا گوشى پهن و بزرگ بود ، در آن حال نقطه سياهى مانند خالى از مركب در چهره اش نمايان شد و پيوسته زياد شد و رشد كرد تا همه چهره اش را با سياهى خود پوشاند . شيعيانى كه در آنجا بودند اندوهگين و نگران شدند و ناصبيان شاد گشتند و شروع كردند به زخم زبان زدن . چيزى نگذشت كه در همان نقطه از چهره اش روشنايى سپيدى نمودار شد و پيوسته رو به فزونى و رشد نهاد تا تمام چهره اش سپيد و روشن شد و سيد حميرى خنده اى شادمانه كرد و اشعار گذشته را خواند . [1] 4 - آيت الله سيد اسماعيل شيرازى أيها المرجى لقاه في الممات * كل موت فيه لقياك حياة ليتما عجل بي ما هو آت * علني القي حياتى في الردى فائزا منه بأوفى النعم ( اى كه آرزومند ديدار تو در وقت مرگ هستند ، هر مرگى كه به ديدار تو انجامد حيات و زندگى است ) .



[1] - بحار الانوار 6 / 193 . اين داستان را شاعر معاصر شيخ عبد المنعم فرطوسى به نظم كشيده كه در شماره 6 خواهد آمد .

529

نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني    جلد : 1  صفحه : 529
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست