نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 474
كسانى هستند كه زير آن عبا جمع شدند ) . ( تو بودى آن گاه كه آسمان دودى بيش نبود و ستارگان فرقد وجوزا در آن وجود نداشتند ) . ( روح را از نسيم تو روحى رسيد آن گاه كه از سوى پروردگارش ندا آمد ) ، ( كه فرمود : من كيستم ؟ و روح لختى بينديشيد و سپس پاسخ گفت . و اگر تو نبودى او به پاسخ درست راه نمى يافت ) . ( تو را نامى است كه بهترين آفريدگان در شب معراج كه به آسمان بالا رفت ) ، ( ديد كه با نام خودش از ازل بر عرش نوشته شده ، در زمانى كه هنوز نامها شناخته نبودند ) . ( سپس روز روشن بدون شك پديدار گشت و راز پنهان آن آشكار گشت ) . ( و آن گاه خداوند آدم را از خاك آفريد و سپس حوا از آدم به وجود آمد ) . ( معدن همه مردم زمين است ، ولى تو از گوهرى و ديگران سنگريزه ) . شيخ مغامس بن داغر [1] رآه آدم نورا بين أربعة * لاءلاؤها فوق ساق العرش من كثب فقال : يا رب من هذا ؟ فقيل له * قول المحب وما في القول من ريب هم أوليائي وهم ذرية لكما * فقر عينا ونفسا فيهم وطب أما وحقهم لولا مكانهم * منى لما دارت الأفلاك بالقطب كلا ولا كان من شمس ولا قمر * ولا شهاب ولا افق ولا حجب ولا سماء ولا أرض ولا شجر * للناس يهمي عليه واكف السحب ولا جنان ولا نار مؤججة * جعلت أعدائهم فيها من الحطب وخاف نوح فناجى ربه فنجا * بهم على دسر الألواح والخشب