نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 389
نمى دهم ، مرا از قرآن بپرسيد . ابو حنيفه گفت : اين آيه كه مى گويد : ( كسى كه علمى از كتاب را داشت [ به سليمان ] گفت : من آن تخت [ بلقيس ] را برايت مى آورم ) [1] او كه بود ؟ قتاده گفت : او يكى از پسر عموهاى سليمان بن داوود بود كه اسم اعظم خدا را مى دانست . ابو حنيفه گفت : آيا خود سليمان آن اسم را مى دانست ؟ گفت : نه ، ابو حنيفه گفت : سبحان الله ، آيا مى شود كه در محضر يكى از پيامبران كسى داناتر از او باشد ؟ ! قتاده گفت : من در مسائل تفسير به شما پاسخ نمى دهم ، مرا از آنچه مردم در آن اختلاف دارند بپرسيد . ابو حنيفه گفت : آيا تو مؤمن هستى ؟ گفت : اميدوارم . ابو حنيفه گفت : چرا مانند ابراهيم كه در پاسخ خدا كه از او پرسيد : ( مگر ايمان ندارى ؟ گفت : بلى ) [2] تو هم ( بلى ) نگفتى ؟ قتاده گفت : دست مرا بگيريد [ و از اينجا ببريد ] كه به خدا سوگند ديگر هيچ گاه پا به اين شهر نخواهم گذاشت . [3] پنج - حكايت است كه مقاتل وارد كوفه شد و مردم گرد او جمع شدند ، گفت : ( از هر چه مى خواهيد از من بپرسيد ) . ابو حنيفه كه جوان نورسى بود در آن مجلس حضور داشت ، گفت : از او بپرسيد كه آيا آن مورچه كه هنگام ورود سليمان سخن گفت نر بود يا ماده ؟ پرسيدند و او در جواب فرو ماند ، ابو حنيفه خود گفت : آن مورچه ماده بود ، گفتند : از كجا دانستى ؟ گفت : از اين كه در آيه آمده : ( قالت ) و اگر نر بود بايد ( قال نملة ) مى گفت ، زيرا لفظ نمله مانند حمامه و شاة ( كبوتر و گوسفند ) درباره مذكر و مؤنث هر دو به كار مى رود . [4]
[1] - سوره ء نمل / 40 . [2] - سوره بقره / 260 . [3] - الانتقاء ، ابن عبد البر / 156 . [4] - حياة الحيوان 2 / 368 . و در پاورقى شرح نهج البلاغه خوئى 7 / 75 گويد : ابن حاجب در يكى از
389
نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 389