نام کتاب : الإمام علي بن أبي طالب ( ع ) ( فارسي ) نویسنده : أحمد الرحماني الهمداني جلد : 1 صفحه : 144
5 - و فرمود : من شهر بهشتم و تو - اى على - دروازه آنى . دروغ گويد آن كه پندارد از غير دروازه داخل بهشت خواهد شد . [1] 6 - و فرمود : من خانه علمم وعلى در آن است . [2] 7 - و فرمود : من شهر فقه و دانائيم وعلى دروازه آن است . [7] 8 - و فرمود : ( على صندوقچه علم من است ) يعنى رازدان من و شخص نزديك به من و كان نفايس من است . [4] 9 - و فرمود : من ترازوى دانشم ، على كفه هاى آن ، حسن و حسين بندهاى آن ، فاطمه عليها السلام بند آويز آن ، و امامان پس از او پايه آنند . اعمال دوستان و دشمنان ما در اين ترازو سنجيده مى شود . [5] 10 - و فرمود : ( من ترازوى حكمتم وعلى زبانه آن است ) . ( على دروازه علم من ، و پس از من بيان كننده چيزهايى است كه مرا بدان فرستاده اند ) . [6] 11 - و فرمود : ( خداوند من وعلى را از يك درخت آفريد ، من تنه آن درختم ، على شاخه ، حسن و حسين ميوه و شيعيان برگهاى آنند ، آيا از پاكيزه جز پاكيزه برون آيد ؟ و من شهر علمم وعلى دروازه آن است . . . ( 7 ) 12 - سلمان فارسى از : رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم كه فرمود : ( من شهر دانشم وعلى دروازه آن است ) . خوارج ( منافقان ) با شنيدن اين سخن به على عليه السلام حسد بردند ، پس ده تن از آنان گرد آمده با خود گفتند : يك سؤال طرح مى كنيم و هر كدام