سبب نجات و رستگارى آنها فرآهم مىگردد . و بدان اى مرد كه اگر به آخرت دست يا فتى و آن را به دست آوردى آنچه از دنيا از تو فوت شود و آنچه شدائد دنيا به تو برسد ضررى متوجّه تو نشده ، و اگر از مقامات و درجات آخرت محروم شدى آنچه از منافع دنيا به تو برسد براي تو فايده نخواهد داشت . و كتب عمر بن عبد العزيز إلى الحسن البصرىّ عظني . فكتب اليه انّ رأس ما يصلحك الزّهد في الدنيا و الزّهد باليقين و اليقين بالفكر و الفكر هو الاعتبار فإذا فكرت في الدّنيا لم تتّخذها اهلا ان تنفع نفسك بجميعها فكيف ببعضها و وجدت نفسك اهلا ان تكرمها بهوان الدنيا و اذكر قول الله عزّ و جلّ : * ( وَكُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْناه طائِرَه فِي عُنُقِه وَنُخْرِجُ لَه يَوْمَ الْقِيامَةِ كِتاباً يَلْقاه مَنْشُوراً ) * [1] . فلقد عدل عليك من جعلك حسيبا على نفسك لقوله تعالى : * ( اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً ) * [2] . عمر بن عبد العزيز به حسن بصرى نوشت كه مرا موعظه كن ! پس براي أو نوشت كه : بزرگترين چيزى كه تو را اصلاح مىكند زهد در دنيا است . و زهد به وسيلهء يقين پيدا مىشود و يقين به سبب فكر حاصل مىگردد . و فكر عبارت است از عبرت گرفتن . پس زماني كه در أمور دنيا فكر كردى آن را شايسته نمىدانى اگر چه تمام آن در اختيار تو باشد و به نفع تو باشد چه رسد به اين كه بعضي از آن را مالك باشى . و مىدانى كه گرامى داشتن نفست به اين است كه دنيا را خوار و بىمقدار بدانى و به ياد بياور آيهء كريمه