مىكنند . و دنيا به منزلهء مادر شيردهى است كه به فرزندان خود شير مىدهد . و اين شير أو گرچه شيرين است ولى به تلخى بازگرفتن نمىارزد . لذا مىفرمايد دورى كنيد از شيرينى شيرخوارگى به خاطر تلخى بازگرفتن آن و دورى كنيد از اين لذّت موجود به خاطر آن سختىها كه در انتظار شماست . و خدا حكم فرموده است كه از دنيا دورى كنيد و اجتناب نماييد . پس شما خود را به أو نچسبانيد و مانند يار عزيز أو را در آغوش نگيريد و سعى در عمران و آبادانى آن نكنيد و حال آن كه مشيت حق تعالى قرار گرفته در عاقبت كار به خرابى آن . پس هر گاه شما در عمران أو كوشش كرديد خود را متعرض غضب خدا نمودهايد و مستحقّ عقوبت أو گرديدهايد . و مضمون شعر شاعر اين است . اين خانه خانهء بلاها و مصيبتهاست و جاى مبتلا شدن به فراق دوستان است . هنوز ابتلاى من به فراق دوستى تمام نشده كه مبتلا به فراق دوست ديگر مىگردم . و اگر هزارها سال با دوستان انس داشته باشى عاقبت جدايى است و تو اوّل كسى هستى كه از آنها جدا مىشوى .