و قصعة . سعد در هنگام مرگ جناب سلمان به أو گفت اى صحابهء رسول خدا در اين حال خود را چگونه مىيابى ؟ سلمان گريه كرد . گفت سبب گريهء تو چيست ؟ فرمود به خدا گريه من براي حزن و اندوه اين نيست كه از دنيا مىروم ، بلكه مىگريم براي اينكه پيغمبر - صلَّى الله عليه و آله - فرمود : بايد حظ و بهرهء شما از دنيا به حدى برسد كه به قدر توشهء مسافري بيشتر نداشته باشيد . و من مىترسم از اين فرمايش پيغمبر تجاوز كرده باشم و زيادة روى نموده باشم . جناب سلمان اين مطلب را در حالي مىگفت كه در خانه اى كه منزل أو بود در أطراف آن به غير از آفتابه و قدح و كاسه چيز ديگر ديده نمىشد . و قال ثوبان : يا رسول الله ما يكفيني من الدنيا فقال ما سدّ جوعتك و وارى عورتك و ان كانت لك بيت فبخّ بخّ و أنت مسؤول عمّا بعد ذلك . شخصي به نام ثوبان خدمت پيغمبر - صلَّى الله عليه و آله - عرض مىكند : يا رسول الله تا چه حدّ از دنيا از نظر دين براي من كافى است كه در تحصيل آن مجاز باشم ؟ حضرت فرمود به قدرى كه غذايى براي رفع گرسنگى و لباسى براي پوشانيدن بدن و عورت خود داشته باشى . و هر گاه بعد از اين دو ، خانه و محلّ سكونت هم داشته باشى پس چه نيكوست . و از اين زيادتر هر چه داشته باشى تو در قيامت مسؤول آن خواهى بود . و قال تفرّغوا من هموم الدنيا ما استطعتم فإنه من كانت الدنيا همته قسى قلبه و كان فقره بين عينيه و لم يعط من الدّنيا غير نصيبه المكتوب له