نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 225
چگونه پدرى بودم براي تو در دنيا ؟ آيا تو را تربيت نكردم ؟ و به تو غذا ندادم و از زحمت خود طعام تو را فرآهم نكردم ؟ و تو را لباس نپوشاندم ؟ و تو را به آداب و حكمتها آشنا نكردم و قرآن كريم را به تو نياموختم ؟ و دختر نيكويى از قوم خودم به تو تزويج نكردم ؟ و نفقه تو و زوجه ات را در زندگى خود ندادم . و مال خود را بعد از وفاتم در اختيار تو قرار ندادم ؟ پسر مىگويد : اى پدر آنچه فرمودى همه راست است . الحال بگو حاجت تو چيست ؟ مىگويد : اى پسر ميزان اعمال من سبك است و سيئات من سنگين است . ملائكة مىگويند : كفّهء حسنات تو احتياج به يك حسنه دارد تا سنگين شود . از تو مىخواهم كه يك حسنه و ثواب به من ببخشى تا با آن ميزان خود را سنگين كنم در اين روزى كه خطر آن عظيم است ؟ سپس فرمود : فرزند به پدر مىگويد : به خدا قسم من هم مىترسم از آنچه كه تو از آن مىترسى و قدرت ندارم كه از حسنات خودم چيزى به تو بدهم ، پس فرمود : پدر از نزد فرزند مىرود در حالي كه گريان است و از خوبيهايى كه در دنيا به فرزندش كرده پشيمان است . و كذلك قيل : انّ الأمّ تلقى ولدها في ذلك اليوم فتقول يا بنيّ ا لم يكن بطني لك وعاء فيقول بلى يا امّاه فتقول أ لم يك ثديي لك سقاء فيقول بلى يا امّاه فتقول انّ ذنوبي قد اثقلتنى فأريد ان تحمل عنّى ذنبا واحدا فيقول إليك عنى يا امّاه فانّى مشغول بنفسي فترجع عنه باكية و ذلك تأويل قوله تعالى : * ( فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَلا يَتَساءَلُونَ ) * . و همچنين گفته شده كه : در آن روز مادر فرزندش را ملاقاة
225
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 225