responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 111


< شعر > هم النّاس ما ساروا يسيرون حولنا و ان نحن اومينا إلى النّاس أوقفوا < / شعر > نقل شده كه چون سعد بن أبى وقاص والى عراق گرديد خرقه دختر نعمان را طلبيد . پس أو با جمعى از كنيزانش آمد . پس سعد گفت كدام يك از شما خرقه است ؟ كنيزان گفتند : اين است .
پس أو گفت : بلى منهم خرقه اى سعد چه سبب شده كه تو مرا خواستى و از أحوال من سؤال مىكنى ؟ به خدا قسم آنچه كه خورشيد بر آن مىتابيد و آنچه كه زير آسمان حركت مىكرد همه در اختيار ما بود . پس خورشيد ما غروب كرد و همه كساني كه به ما حسد مىبردند به ما رحم كردند . و هيچ خانه اى نيست كه در آن خوشى داخل شود مگر اين كه دنبال آن آنچه سبب عبرت است داخل مىشود . پس چند شعر گفت كه در آن از بىاعتبارى دنيا شكايت نموده كه معنى آن اين است : در بيني كه مردم را مىرانديم و امر امر ما بود ناگهان قضيّه به عكس شد و ما خود تحت نظر كساني قرار گرفتيم و متفرق و پراكنده شديم ، پس أف باد به دنيا كه سرور و خوشنودى آن دوام ندارد و آثار آن رنگ به رنگ و متقلَّب مىشود . آنها كه بر ما مسلَّط شدند همان مردمى هستند كه در أطراف ما پراكنده بودند و ما چنان بر آنها تسلَّط داشتيم كه هر گاه به آنها اشاره مىكرديم توقّف مىكردند . ثمّ قالت انّ الدنيا دار فناء و زوال لا تدوم إلى حال تنتقل باهلها انتقالا و تعقبهم بعد حال حالا و لقد كنّا ملوك هذا القصر تطيعنا أهله و يحبّوا الينا دخله فأدبر الأمر و صاح بنا الدّهر فصدّع عصانا و شتّت شملنا و كذا الدّهر لا يدوم لاحد ثمّ بكت و بكى لبكائها و انشد شعرا :

111

نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي    جلد : 1  صفحه : 111
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست