نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 292
بعضى از پيامبرانش وحى فرستاد كه سوگند بعزت و جلال و بزرگيم همانا قطع ميكنم آرزوى هر آرزومندى را كه اميدوار بغير من است و او را لباس پستى و ذلت پوشانم در ميان مردم و او را از فرج و فضل خودم دور نمايم آيا بنده ى من در گرفتاريهاى خود بغير از من اميدوار است در صورتى كه سختىها همه بدست من است آيا بجز از من اميدوار است در حالتى كه من غنى و بخشندهام و درهاى حاجتها در پيش من و كليدهاى آنها در دست من است و حال اينكه تمام آن درها بسته است . چرا بندهام را مىبينم كه از من دورى ميكند ؟ در صورتى كه من او را بجود و كرمم همه چيز بخشيدهام وقتى كه از من نخواسته ، از من روى گردانده و از غير من حاجتهايش را خواسته و من خدائى هستم كه جز من خدائى نيست و من از ديگران زودتر شروع ببخشش ميكنم بدون اينكه بنده از من بخواهد عطا ميكنم پس از من بخواه كه جز من بخشنده اى نيست . آيا بخشش و كرم منحصر بمن نيست ؟ دنيا و آخرت در دست من نيست ؟ اگر تمام اهل آسمانها و زمين از من چيزى بخواهند اگر باندازه آسمانها و زمينها از من بخواهند خواهم داد و باندازه پر مگسى از ملك من كم نشود پس چقدر نااميدى است براى كسى كه از من روى برتابد و در حاجتها و سختىها بديگرى روى كند . محمّد بن عجلان گفت بآن جناب عرضكردم كه اين مطالب را براى من تكرار كن سه مرتبه تكرار كرد پس من همه را حفظ كردم با خودم گفتم بخدا سوگند كه از هيچ كس چيزى نخواهم بعد در خانهام نشستم
292
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 292