نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 158
< شعر > « فبينما المرء في الاحياء مغتبطا اذ صار في الرمس تعفوه الاعاصير » « يبكى الغريب عليه ليس يعرفه و ذو قرابته في الحى مسرور » « فاسترزق الله خيرا و ارضين به فبينما العسر اذ دارت مياسير » < / شعر > 1 - اى قلب تو همانا در دنيا مغرور و فريب خورده اى همين روز را براى خود بياد آور آيا يادآورى فايده دارد . 2 - درين ميان كه مرد در اجتماع زندگان بر او رشك ميبرند ناگاه در قبر ميرود و گردبادها بر آن قبر مىوزد . 3 - اشك ميريزد بر او غريبى كه نشناسد او را ولى خويشاوندانش در ميان زندگان شادمانند . 4 - از خدا طلب روزى كن و رضا باش بآن كه پس از سختى آسانيست . مردى از همراهان جنازه گفت ميدانى اين شعر از كيست گفتم نه بخدا نميدانم گفت صاحب همين جنازه اين شعر را سروده و گفته است كه تو غريبى و گريه ميكنى برو ناشناس و خاندانش شاد - مانند بترك او آنان را . پس أبو العتاهيه اين شعر را سروده < شعر > « ارى الدنيا تجهز بانطلاق مشمرة على قدم و ساق » « فلا الدنيا بباقية لحى و لا حى على الدنيا بباق » < / شعر > 1 - مىبينم دنيا كه آماده ى رفتن است و با سرعت قدم برميدارد
158
نام کتاب : إرشاد القلوب ( فارسي ) نویسنده : الحسن بن محمد الديلمي جلد : 1 صفحه : 158