اندازد [1] . و فرمود كه : هر والى كه مردم را ممنوع سازد از آن كه مردم كارهاى خود را به او عرض كنند ، حق تعالى در قيامت حاجات او را بر نياورد ، و اگر چيزى برسم هديه بگيرد چنانست كه از غنيمت دزدى كرده است ، بدترين دزديها است ، و اگر رشوه بگيرد چنانست كه به خدا شرك آورده باشد [2] . و منقول است كه حق تعالى وحى كرد بسوى پيغمبرى : كه برو به پادشاه جبّار آن مملكت بگو كه من ترا پادشاه نكردهام كه خون مردم بريزى و مالهاى ايشان را بگيرى ، بلكه براى اين ترا پادشاه كردهام كه صداهاى مظلومان را از من بازگيرى ، به درستى كه ترك مؤاخذه ستمهايى كه بر ايشان شود نمىكنم ، هر چند كافر باشند [3] . و ايضا از حضرت امير ( عليه السّلام ) منقول است : كه ظلم كننده و يارى كنندهء او بر ظلم و كسى كه راضى بر آن ظلم باشد ، هر سه در گناه شريكند [4] . و هر كه ظلم بر كسى بكند ، حق تعالى بر انگيزد كسى را كه مثل آن ظلم را بر او يا بر فرزندان او بكند [5] ، و هر كه حق مؤمنى را حبس كند ، حق تعالى در قيامت او را پانصد سال بر پا بدارد ، تا آن كه از عرقش رود خانهها جارى شود ، و منادى ندا كند كه اين است ظالمى كه حق خدا را حبس كرده ، پس چهل روز