و مبلوثات كه دارم و گوشواره نقره و زنجير نقره و بنگروى [1] نقره و انگشتر نقره كه دارم بردار از جهت عيال خودت و وارث مثل مادر و شوهر هم حاضر باشند و خلق از زن و مرد تمام آگاه باشند كه شخص مريضه چنين وصيتى نمود و در همان بينى كه وصيت كرد ضعيفه مريضه فوت گرديد بعد از چند روزى شخصى از ملَّا و دانا و پيشنماز در همان ولايت بيايد و آن شخص وصى به شوهر ضعيفه كه وصيت كرده بود بگويد كه برو آن مبالغى و آن لباسى و آن اسباب نقره بياور كه زوجه ات به من داده است آن شوهر ضعيفه امروز و فردا كرده است و نرفته است كه بياورد آن شخص وصى كاغذى كه بموجب وصيت نوشته است دست مادر ضعيفه فوت شده بدهد كه اين كاغذ ببر نزد آن ملَّاى پيشنماز تا نصيحت شوهر ضعيفه فوت شده بنمايد تا مبالغ و لباس و اسباب بمن بدهد كه حرف آن ملَّا قبول دارد و حرف مرا قبول نمىكند آن مرد ملاى پيشنماز برود جميع ملبوسات و اسباب نقره بردارد كه ضعيفه وصيت كرده بود به وصى از جهت عيال خودت ، از براى خودش و مبالغ 5 تومانى كه از جهت صوم و صلاة و كربلا وصيت كرده بود بر ندارد و آن مرد مىگويد به مرد ملَّاى پيشنماز گفتم كه زوجهء من كس ديگر وصى كرده شما چرا اينها برمىداريد آن مرد ملَّا جواب آن مرد بدهد كه من اگر اسباب برداشتم به وصى ردّ مىكنم و حال آن كه از ملبوسات به وصى ردّ كرد ، و از اسباب نقره تمام برداشته از جهت خودش هيچ به وصى نداده وصى مىتواند ادعاى اسباب نقره به آن مرد ملَّاى پيشنماز بكند يا نمىتواند ؟ جواب : اوّلا هر گاه اين ضعيفه موصيه اين وصيت كه كرده است در مال