تَسْعى ) * [1] است . و اما ما قيل از اين كه دولت ما و دول قانون دارند ، ففيه [2] ، هر چيزى كه در مقابل ملَّت و شريعت جعل و تدوين كردهاند به هر اسم و رسم و قاعده و قانون ، تمام مفسده و مسخره و غلط و مغلطه و قباحت و شناعت و سفاهت و حماقت ، در صورت و سيرت و حالت و سياست و معرفت و حكومت و حكمت از هر جهت [ است ] حتّى در شكل و اكل و افعال و اشكال و اقوال و احوال و خيال موجب نفرت و ضلالت و نجاست و خباثت و قباحت . چه مفسدهء افسد و اقبح است از اين كه انسان مأنوس و محشور با سگ و خنزير [ شود ] ، مأكول و مشروبش خمور و لحم خنزير و زن و دختر و مادرش پيش رويش از اجانب [3] مكشوف العوره در محضر اجانب باشند به قسمى كه فطرت سليمه بهائم از آن ابا و امتناع و نفرت و غيرت دارند . و أيّ خزى و عار و شنار و مفسدة و ضرار و اضرار ، اعظم و اقبح [4] از اين كه زوجه و محارم و حريم محترم انسان را در محضر اجانب مكشوف الصورة در آورند ؟ و كدام خزى و عار و شنار و مفسده و ضرر و اضرار ، اعظم از اين است كه اعزّه و اجلَّه در قرنطينه كفّار به بهانه ناخوشى و امراض ، اختيار محارم و عورات و اموات به هيچ جهتى از جهات ندارند نه تجهيز ، نه غسل ، نه كفن ، نه دفن
[1] طه : 66 . [2] ففيه : در آن اين اشكال است كه [3] [ اجانب ] در جمله بالا زائد به نظر مىرسد . [4] و كدام خوارى و ذلت و تنگ و پستى و فساد بزرگتر از اين است كه