و عزل و نصب قضات و مفتين و وكيل اوقاف و رئيس جنايات ، تمام را رجوع به عدليّه مليّه كه شيخ الاسلام نموده و مع ذلك هر يك از مناصب عدليّه و ملكيّه را مدّتى معين قليل است كه تجاور از آن مدّت را ، مخلّ و مضرّ به حال رعيت و عدالت مدارى مىدانند . و هم چنين بر هر منصبى از مناصب عدليّه و ملكيّه ، قضات و ولات ناظر و مدعى و مفتشى معيّن كردهاند كه مانع و رادع آنها شود از رشوه گرفتن و مخالف قانون نمودن و تفتيش صدق و كذب شكايت هر شاكى و لو فضولى باشد ، از هر كس ، و لو والى الولاة باشد ، نمايد و به موجب تفتيش رفتار كند . قانون ملَّى و مصالح كلَّى نوعى و عملى ملزم ، اغماض و چشم پوشى از خصوص ماليات قصابى است به ضميمهء اضافات فروع زايد بر اصل مأمورين و مباشرين عمّال و ضباط ضرر كلَّى و فساد عملى مستوجب و مستغرق گوشت و پوست بلكه خون خود قصاب است و مستلزم خلل و زلل تعسّر و تعذّر قصابى است . چرا [ كه ] از عهده بر نمىآيد مگر به اقتحام [1] در مفسدهء حرام به هر قسمى از اقسام چپو [2] و دزدى انعام . < شعر > به نيم بيضه كه سلطان ستم روا دارد زنند لشكريانش هزار مرغ به سيخ اگر ز باغ رعيت ملك خورد سيبى در آورند غلامان او درخت از بيخ < / شعر > لهذا ، حسب المصلحة الملزمة و اولويّة دفع المفسده از جلب المنفعه ، اعلان فرمان اكيد و قدغن شديد بر معافى قصابى از ماليات سلطانى به هر اسم
[1] اقتحام : خود را در مشقت انداختن - هجوم بردن ، سرازير شدن . [2] چپو : غارت ، يغما .