مرحوم لارى پس از آن كه شرط عضويت مجلس شوراى ملى را داشتن خصايص شخصيتى فوق الذكر و باور به مضمون آيات بالا معرفى مىكند ، مىنويسد كه بنا بر اين بايد دانست كه در دايرهء هستى هيچ اثر و آثارى ، قدرت و اقتدارى ، هيچ والد و مولودى و خلاصه هيچ موجودى پا به عرصه هستى نخواهد گذاشت ، مگر به افاضه و عنايت بارى تعالى و فيّاض واجب الوجود . از نظر لارى ، معناى توحيد كلى و نفى شرك جلى و خفى و اعتقاد به خلافت عامه و رياست و سلطنت مطلقه و ولايت مطلقه همين است و جز اين نيست . نويسنده پس از تكيه و تأكيد به ضرورت باور بر اين عقيده توحيدى ، تصريح مىكند كه از نظر مذهب عدليه يا شيعه ، همه دلايل و براهين عقلى و نقلى و نيز محكمات كتاب خدا و نيز سنت پيامبر ، حاكى از اين هستند كه افعال الهى و احكام خداوندى عبث و بيهوده نيست و هر كدام متوجه مقصود و غرض خاصى است . جبريه ، صوفيه ، و بابيه و اشاعره كه منكر حسن و قبح عقلى هستند ، ظلم و عدول از عدالت را بر خداوند جايز شمرده و معتقدند كه آن چه خدا انجام دهد ، عدل است . به عقيدهء مرحوم لارى با عنايت به عقايد كلامى شيعه ، كه در بالا اشاره شد و از جمله آنها اين بود كه افعال خداوند ناظر و به اغراض معين هستند و احكام الهى براى روشن كردن مصالح و مفاسد بندگان بيان شدهاند ، مىتوان نتيجه گرفت كه : - هيچ نظر و شورايى و هيچ تدبير و آرايى ، از هيچ عقل و عقلايى و هيچ ذى شعور و دانايى محل اعتبار نخواهد بود ، مگر آن كه مستند به نظر و سخن