responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مجموعه رسائل ( فارسي ) نویسنده : السيد عبد الحسين اللاري    جلد : 1  صفحه : 115


< فهرس الموضوعات > مقصد دوم در نبوّت < / فهرس الموضوعات > مقصد دوم در نبوّت و در آن چهار فصل است .
< فهرس الموضوعات > فصل اوّل در اين است كه لازم و واجب است بر خداوند عالم كه پيغمبرى از جانب خود بر مخلوقين نصب كند و بفرستد < / فهرس الموضوعات > فصل اوّل در اين است كه لازم و واجب است بر خداوند عالم كه پيغمبرى از جانب خود بر مخلوقين نصب كند و بفرستد و دليل بر اين مطلب بسيار است اوّل آن است كه نصب نبى لطف است و بر خداوند عالم لطف واجب است [1] .



[1] اين كه نبوّت لطف الهى است در حق بندگان قولى است كه جمله متكلَّمين عدليّه متقدّم و متأخّر بر آن توافق نظر دارند و شيعه از اين برهان براى اثبات نبوّت و امامت بهره مىبرد . هر چند شيخ الطَّائفه قاعده لطف را در كتاب ( تمهيد الاصول ) به تفصيل بيان فرموده امّا ريشه قاعده لطف به زمان ائمّه برمىگردد و مناظره هشام بن حكم يكى از شاگردان مكتب امام صادق ( ع ) با عمرو بن عبيد معتزلى و مرد شامى نمونه بارز آن است . ( ر - ك به كلينى ، اصول كافى ج 1 حديث 3 ص 238 - 240 و حديث 8 ص 221 و صفائى هشام بن حكم مدافع حريم ولايت ص 97 - 101 و ص 101 - 105 ) . همين طور كه در بالا يادآورى شد اصل جريان لطف از اعتقادات عدليّه است و شيعه و معتزله قائل به وجوب لطف بر خداوند بوده‌اند امّا اشاعره وجوب آن را بر خداوند انكار كرده‌اند . لطف به چه معنى است و مقصود متكلَّمان از لطف چيست ؟ مىدانيم كه خداوند دو گونه لطف به بندگان خود دارد لطف تكوينى كه به كل جهان هستى و نحوهء تربيت و پرورش آن برمىگردد و لطف تشريعى كه به شرع و تكليف مربوط مىشود و مقصود متكلَّمان از لطف ، احسان در عالم تشريع است لذا در تعريف آن گويند « اللطف ما يقرّب العبد إلى الطَّاعة و يبعّده عن المعصية » . لطف چيزى است كه مكلَّف را با ( حفظ اختيار و آزاديش ) به طاعت نزديك و از معصيت دور سازد . يا لطف چيزى است كه مكلَّف بدون تكلَّف به انجام تكليف مبادرت نمايد . در لطف نه جبر و زور كارساز است و نه قدرت و تمكين دخالت دارد . بلكه لطف براى روشنگرى و هدايت انسانها در مسير صحيح و بيدارى آنان در جريان باطل است . علَّامه شعرانى در قاعده لطف گويد « . . پس اگر خداوند ببيند كسى مردم را گمراه مىكند و راضى به عمل او نباشد بطلان او را آشكار سازد يا خود او را هلاك كند تا مردم گمراه نشوند چه اگر او را به حال خود گذارد و رسوا نكند دليل رضاى اوست بعمل وى » سپس مىافزايد كه شنيدم در زمان مرحوم نراقى يكى از دانشمندان مسيحى اعتراض كرده بود كه اين قاعده لطف درست نيست زيرا مدّعيان باطل مانند بود او زردشت مردم را گمراه كردند و خداوند آنها را منع نفرمود نراقى پاسخ داد از كجا دانستى كه آنها باطل بودند مسيحى گفت بطلان مذهب آنها واضح است نراقى جواب داد اگر بطلان مذهب آنها آن قدر واضح است كه توهم فهميدى همه فهميدند و بر خداوند واجب نبود كه برهانى جديد بر بطلان آنها بفرستند زيرا دفع باطل به قاعده لطف در جايى است كه باطل واضح نباشد و مردم گمراه شوند و خداوند براى رفع گمراهى آنان او را رسوا سازد » . لطف داراى سه مرحله است : توفيق ( فراهم آوردن وسايل و امكانات لازم ) ارشاد و راهنمايى ( ارائه طريق ) و رهبرى در عمل ( ايصال به مطلوب ) . با توجه به رأفت و رحمت بىپايان الهى ، براى انسانى كه از طريق وحى تكليف را تشخيص داده ايجاب مىكند كه خداوند لطفش را شامل گرداند و اين لطف با نبوت خاتمه نمىپذيرد بلكه در امامت و حتى ولايت ادامه مىيابد . ( براى اطلاع كامل ر - ك سيّد احمد صفائى علم كلام ج 2 ص 26 ، معارف اسلامى ج 2 ص 198 ابو الحسن شعرانى ، راه سعادت تهران انتشارات صدوق 1359 ص 95 )

115

نام کتاب : مجموعه رسائل ( فارسي ) نویسنده : السيد عبد الحسين اللاري    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست