كماليّه و جماليّه است . [1] پس جايز نيست اتّصاف خداوند عالم به اين امور و مخفى نماناد كه صفات سلبيّه نيز منحصر به اين هفت چيز نيست بلكه جميع صفاتى كه نقص مىباشد و از صفات مخلوقين است خداوند عالم منزّه از آنهاست چنانچه اشاره شد . اثبات يگانگى خداوند [2] اوّل آن است كه واجب الوجود واحد است و شريكى از براى او نيست و دليل بر اين بسيار است اوّل اتّفاق جميع انبياست بر اين مطلب و محال است اتّفاق همه بر خطا . دويم آن است كه خداوند عالم خبر داده است به وحدانيّت خود و اين كه غير از او خدايى نيست و كذب بر خدا روا نيست [3] . سيّم آن كه اگر خدايى ديگر باشد بايد كه از براى او رسولى و پيغمبرى نيز باشد كه از جانب او خبر بدهد خصوصا در صورتى كه آن ديگرى نفى او نمايد
[1] اين جمله اندكى مشوّش به نظر مىرسد امّا با كمى دقّت مقصود حضرت مؤلَّف روشن مىشود . اصل مطلب چنين است [ كه اين امور از صفات ممكنات است و جميع آنها نقايص است و خداوند عالم منزّه از صفات ممكنات است و متّصف به صفات كماليّه و جماليّه است ] پس . . [2] مبحث اثبات يگانگى خداوند در چاپ اول تحت عنوان « فعل ثانى در صفات سلبيّه » نوشته شده و مبحث صفات سلبيّه در چند صفحه بعد نگارش يافته كه به احتمال قريب به يقين اشتباه چاپى است . به همين خاطر در چاپ جديد اصلاح گرديد . [3] در مباحث گذشته پيرامون صفات ثبوتيّه و سلبيّه مطالبى بيان گرديد كه بازگشت صفات ثبوتى ، به كمال ، و سلبى به نقص است و دروغ يكى از مصاديق صفات سلبى است كه از خداوند مبراست اين دليل براى خداشناسان اثبات وحدت مىنمايد و براى كسانى كه خدا را قبول ندارند فايده بخش نخواهد بود .