سؤال : چه مىفرماييد در حكم اعانه و اعوان ظلمه ؟ جواب : امّا اعانه ظلم كه في نفسه عين ظلم و قبحش از مستقلات عقل و محكمات كتاب و سنّت متواتره و اجماعى الحرمة است عموما به نحوى كه قابل تخصيص نيست عقلا نه كمّا ، و نه كيفا ، نه زمانا ، نه مكانا ، به هيچ وجهى من الوجوه بعموم نكره في سياق النفي [1] * ( وَلا تَعاوَنُوا عَلَى الإِثْمِ وَالْعُدْوانِ ) * و قوله عليه السّلام في نهج البلاغة « لو اعطيت السّبع الأقاليم على أن اظلم نملة في قشر شعيرة ما فعلت » [2] . و امّا اعانت ظالم نه ظلم اگر چه قبحش از مستقلات عقل [3] آبى از تخصيص [4] نيست خصوصا در غير محرّمات كخياطة ثوب من المباحات خصوصا در واجبات و مستحبّات كالحج و الصّلاة ولى مع ذلك كلَّه حرام و معاصى كبيره و موعود عليه النار بالأدلَّة الثلاث ، بل الاربع [5] فمن الكتاب فحوى * ( وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ ) * [6]
[1] نكره در سياق نفى : در ادبيات عربى براى نشان دادن عموم و كلى بودن يك حكم از شيوهها و اداتى استفاده مىشود . يكى آنها ذكر لفظ نكره بعد از حكم منفى است كه از چنين جمله اى تمامى مصاديق آن نكره فهميده مىشود . [2] نهج البلاغة خطبه 224 . اگر هفت اقليم را به من بدهند كه به اندازه پوست جوى به مورچه اى ظلم نمايم اين كار را نخواهم كرد . [3] مستقلات عقل : در اصول فقه بحثى است با همين عنوان و مدار بحث در مواردى است كه عقل بدون كمك گرفتن از يك حكم شرعى ، خود مىتواند حكمى را استنباط كند و يقين داشته باشد اين حكم مورد قبول شرع نيز مىباشد . [4] آبى از تخصيص : غير قابل استثناء ، احكامى كه عقل در زمينه اى صادر مىكند استثناء بردار نيست . [5] ادله اربع قرآن ، سنّت ، اجماع و عقل مىباشد . [6] هود / 113 .