نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 81
بدون علت ، محال است و بايد علت داشته باشد . پس ( الانسان موجود ) هم به جهت تقييدى احتياج دارد و هم به جهت تعليلى ، ولى در ( الوجود موجود ) اين چنين نيست كه هم جهت تقييدى و هم جهت تعليلى بخواهيم ، بلكه ( الوجود موجود ) احتياجى به جهت تقييدى ، ندارد زيرا نفس ( وجود ) در حمل ( موجود ) بر آن كافى است . و ( وجود ) احتياجى به چيز ديگرى كه در كنارش ندارد تا وجود پيدا كند ، مانند ( البياض ابيض ) ولى در عين حال وجودش وجود امكانى است و ممكن بدون علت ، وجود پيدا نمى كند و بايد علت داشته باشد . پس روشن شد كه ( البياض ابيض ) محتاج به جهت تقييدى نيست ولى ( الجسم ابيض ) محتاج به جهت تقييدى است كه در دومى وضع موضوع براى حمل كافى نيست و در اولى نفس موضوع براى حمل كافى است . و اما ( الانسان موجود ) به دو حيثيت احتياج دارد : 1 - حيثيت تقييديه 2 - حيثيت تعليليه . ( حيثيت تقييديه ) مى خواهد براى اينكه وجود به كنارش بيايد ، و ( حيثيت تعليليه ) مى خواهد براى اينكه وجود امكانى است و علت مى خواهد . بر خلاف ( الوجود موجود ) كه جهت تقييدى نمى خواهد اما ( جهت تعليلى ) مى خواهد . با توضيحات گذشته ، پاسخ حضرت امام خمينى - رضوان الله تعالى عليه - روشن شد كه فرمود : اين جواب ، ناشى از خلط ميان جهت تقييدى و جهت تعليلى است ، زيرا در ( الوجود موجود ) كه وجود بر موجود ، حمل مى شود ، نيازى به ضم جهت تقييدى نداريم . و جهت وجود موضوع در صحت حمل كافى است ، بر خلاف ( الجسم ابيض ) كه گفتيم بايد حيثيت تقييدى داشته باشد كه اولى را اصطلاحا ( خارج محمول ) و دومى را ( محمول بالضميمه ) مى گويند .
81
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 81