نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 33
مى زند و به عنوان اينكه هر چه به هر كس داده مى شود ، خدا دادى است و خداست كه به منعم ، دريا دريا نعمت ، و به مفلس ، كشتى كشتى محنت ، ارزانى فرموده است ، بهترين سند براى حقانيت و مشروعيت آنچه تصاحب كرده ارائه مى دهد . و آن كه از مواهب الهى محروم مانده به خود حق نمى دهد كه اعتراض كند ، زيرا فكر مى كند اعتراض ، اعتراض به قسمت و تقدير الهى است و در مقابل قسمت و تقدير الهى ، بايد صابر بود ، بايد راضى و شاكر بود . ظالم و ستمگر از اعمال جابرانه خود به بهانه سرنوشت و قضاء و قدر ، رفع مسئوليت مى كند ، زيرا او دست حق است و دست حق سزاوار طعن نيست . و به همين دليل ، مظلوم و ستمكش نيز آنچه از دست ستمگر مى كشد ، تحمل مى كند ، زيرا فكر مى كند آنچه بر او وارد مى شود ، مستقيما و بلاواسطه از طرف خداست . و با خود مى گويد : مبارزه با ظلم و ستمگرى هم بيهوده است ، زيرا پنجه در پنجه قضاء افكندن است و هم ضد اخلاق مى باشد ، چون منافى مقام رضا و تسليم است . معتقد به جبر چون رابطه سببى و مسببى را در اشياء - آن طور كه گفته شد - بويژه در ميان انسان و اعمال و شخصيت روحى و اخلاقى او از يك طرف ، و ميان آينده سعادت بار يا شقاوت بار او از سوى ديگر ، منكر است ، هرگز در فكر تقويت شخصيت و اصلاح اخلاق و كنترل اعمال خود نمى افتد و همه چيز را حواله به تقدير مى كند . اين چنين اعتقاد منحطى ، عامل اجتناب هر گروهى از كلمه ( قدرى ) بود آنجا كه از رسول خدا ( صلى الله عليه وآله ) حديثى بدين مضمون روايت شده : ( القدرية مجوس هذه الامة ) يعنى قدريها مجوس اين امتند ، جبريون مى گفتند مقصود از كلمه قدرى منكرين تقدير الهى مى باشند مخالفانشان مى گفتند : مقصود از كلمه قدرى ، كسانى هستند كه همه چيز حتى اعمال بشر را معلول قضاء و قدر
33
نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 33