نام کتاب : قضاء وقدر ، جبر واختيار ( فارسي ) نویسنده : دكتر محمد مهدي گرجيان جلد : 1 صفحه : 220
تو رعايت مى كنى و نام او را ( عقل ) گذاشتى ، هر گاه به نقل از او راستگو باشى و هم اكنون به شهادت آزار نرساندن به مردم و شعله ور ننمودن آتش هرج و مرج ، تحت تأثير هواهاى نفسانى خود قرار نگرفته باشى ، بلكه حكم او دقيق تر است از حكم آنچه را كه تو او را ( عقل ) ناميدى و او را پيشواى خود قراردادى . بر توست كه پوزش نطلبى و عذر نياورى كه عوض داده مى شود به عوض شكمهاى دريده و دستهاى جدا شده و گردنهاى بريده ، منتها پس از زمانى طولانى كه سختيها فراموش شده آن حسدها و غيظها و حقدها از اذهان بيرون مى رود ، به طورى كه پنداشته مى شود كه هرگز چنين چيزى نبوده و درد و آزار و مصيبتى در كار نبوده است ، حال تفاوتى نمى كند بين آنكه آن پاداش را به عنوان عوض و عطيه و بخشش دهد ، و يا خود ابتدائا پاداش دهد و بخشش نمايد ، چه آنكه هرگاه مهلت طولانى گذشت و مصيبتها از جوش و خروش افتاد ، دشمن دشمنى خود را فراموش كرده ، [1] و سرافكنده مى گردد . اگر چنان كه ولى نعمتى ، نعمت و پاداشى را به كسى بدهد بدون اينكه به او بگويد براى چه داده است ، آنگاه به او اطلاع دهد كه اين پاداش آن ضربه و آن اهانت و مصيبت و آن مشكل و كتمان نصيحت و آن آزار و اذيت و يا ناسزايى است كه به تو پنجاه سال پيش وارد آمده ، هرگز اين پاداش به عنوان عوض آنها واقع نمى شود ، چگونه چنين باشد ، در حالى كه بين دو زمان ، فاصله بسيار زيادى است ، و بر انگيختن دوباره و تجديد نمودن و به ياد آوردن آنها را به دنبال دارد . خداوند به فضل و كرم خود پاداش را عطا مى فرمايد ، نه آنكه حق و يا واجبى را ادا كند ، چرا كه هيچ چيزى بر او واجب نمى باشد و هيچ حقى بر او به نفع بندگانش ثابت نيست و اين را كسى آگاه مى شود كه علم و حكمت ، به او اعطا گردد .