ادعاى پيغمبر اكرم صلَّى اللَّه عليه و آله و تصميم قتل او را به اطلاع وى رسانيد ، رئيس گفت : آيا از اينكه او را مىكشند بيمناكى ؟ گفتم : آرى ! رئيس گفت : اگر عكس او را به تو نشان دهم ، او را خواهى شناخت ؟ « جبير » گفت : آرى ، به تازگى او را ديدهام . آنگاه عكسهاى چندى كه پرده بر روى آنها كشيده شده بود ، يكى بعد از ديگرى ، به وى نشان داد . او از شناخت آنها اظهار بىاطلاعى مىكرد . تا اينكه عكس ديگرى را كه در پس پرده پنهان بود ، به « جبير » نشان داد ، « جبير » پس از ديدن عكس ، گفت : چيزى را شبيهتر به چيز ديگر از اين صورت ، نسبت به عموزادهام ، نديدهام ، آرى ! اندامى كه در عكس مشاهده مىشود ، مساوى با اندام او ، و جسد آن ، برابر با جسد او ، و تفاوت ميان دو شانهء اين عكس ، برابر با تفاوت ميان دو شانهء اوست . رئيس دير گفت : آيا باز هم از كشته شدن او بيمناكى ؟ در پاسخ گفتم : بر خلاف انتظار او را كشته و از ريختن خون او آسوده خاطر گرديدهاند . رئيس دير اظهار داشت : به خدا سوگند ، او كشته نمىشود بلكه هر كه را بخواهد مىكشد ؛ آرى ، او پيغمبر است و خداست كه او را به پيغمبرى برگزيده است ، اينك ، حق تو بر ما واجب است ؛ بنابر اين در برابر آنچه براى تو ابراز مىشود ، درنگ كن و هر چه را مىخواهى از دست بده . اين حديث را « طبرانى » هم نقل كرده است